مردانه زیست و مردانه به شهادت رسید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید «حسین ورمزیار» در بیستم دی ۱۳۴۱ در شهر همدان در خانوادهای ساده و مهربان متولد شد. پس از گذراندن دوران طفولیت به تحصیل مشغول شد و دوران پنج ساله ابتدایی را در دبستان بهمن سابق به اتمام رساند. در حین تحصیل در کارگاه قالی بافی کار میکرد و نصف روز را در مدرسه و نصف دیگر را در کارخانه فرش بر روی دارهای قالیبافی میگذراند. تا سال دوم راهنمایی تحصیلاتش را ادامه داد، اما بعد از آن به علت ضعف مالی نتوانست تحصیلاتش را خاتمه بخشد و از این رو به شغل آزاد روی آورد و در یک کارگاه آهنگری واقع در چاپارخانه به عنوان کارگر به مدت دوسال مشغول شد.
حسین یک فرد عادی نبود و با رنج و زحمت بزرگ شده و با درد خو گرفته و با سختی دست و پنجه نرم کرده بود و تار و پودش با عشق خدا و اهل بیت تنیده بود. همیشه طرفدار حق و افراد ستمدیده بود و همواره تاکید میکرد باید حق مظلوم از ظالم گرفته شود اگرچه به قیمت جان تمام شود.
بعد از دوسال کار در آهنگری مدتی را به کارگری پرداخت و به تهران رفت و کارگران ساختمان شد و رنج و غربت را تحمل کرد. در اوایل انقلاب عشق عجیبی به امام پیدا کرد و در راهپیماییها و تظاهرات خیابانی شرکت میکرد. شب و روز با دوستانش در شعارنویسی روی درو دیوار و پخش اعلامیه و نوارهای امام خمینی در بین مردم میگذراند.
در روزهایی که انقلاب به اوج خود رسیده بود حسین به کمک پدرش شتافته و در آن روزهای سخت و سرمای زمستان پدر را در فروش نفت به منازل مردم یاری میکرد و به مدت چندماه به این کار مشغول بود. در آن روزها آیت الله مدنی به همدان تبعید شده بود و حسین هرروز برای دیدن آیت الله مدنی به بیت ایشان میرفت و عکس ایشان را همیشه در منزل داشت.
حسین فلسفه و ساختار انقلاب اسلامی و رهبرش را خوب شناخته بود و صادقانه به فعالیت انقلابی میپرداخت، روز و شب نداشت و در ساعات بیکاری کتابهای مختلف میخواند، مدافع اسلام و انقلاب بود و نفرت زیادی نسبت به گروهکهای و مجاهدین خلق داشت و شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه را وظیفه خود میدانست و دوستانش را به این کارها تشویق میکرد.
با شروع جنگ تحمیلی به همراه چند تن از رفیقانش از عشق به انقلاب و وطن دوستی به استخدام ارتش در واحد تکاوری درآمد و داوطلبانه در این مسیر گام گذاشت و ۱۲ شهریور ۱۳۵۹ همراه با دوستانش عازم به خدمت در گردان تکاوران مالک اشتر کرمانشاه شد و بعد از آموزشی در پادگان صالح آباد کرمانشاه به جبهه جنگ اعزام شد و به مدت دوماه و دو روز در جبهه نوسود، ماموریت دوم به مدت ۴۵ روز در قراویز، به مدت ۳۹ روز در جبهه چقالوند و به مدت دو ماه در تنگه حاجیان مشغول نبرد با کفار شد و در نهایت ۱۱ شهریور ۱۳۶۰ به دست مزدوران در تنگه حاجیان گیلانغرب به شهادت رسید.