وصیت نامه و دستنوشته شهید «مهدی جمعه»
شنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۴۲
خواهرانم حجابتان را حفظ کنید، زیرا حجاب شما کوبنده‌تر از خون من است و زینب وار عمل کنید و هرگز خدا را در هر کاری فراموش نکنید.

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید «مهدی جمعه» اول فروردین ۱۳۴۷ در شهرستان همدان دیده به جهان گشود. پدرش نباتعلی و مادرش احترام نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۶۵ در مهران به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجای ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.

در وصیت‌نامه این شهید آمده است:
بسم اله الرحمن الرحیم
با سلام به آقا امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام و درود بیکران بر تمام شهدای اسلام و رزمندگان و با سلام به شما برادران حزب اله اینجانب مهدی جمعه با آگاهی کامل که به شهادت دارم این راه را انتخاب کردم و اینک متن وصیتنامه‌ام: «خداوندا از تو فقط یک چیز می‌خواهم که شهادتم در راه تو و برای تو باشد و تا مرا نیامرزیدی مرا از دنیا مبر.»

پس از عرض سلام به تمام دوستان و آشنایان، خانواده عزیزم و گرامیم من این نامه را عنوان وصیتنامه نوشته و امیدوارم به این گفته‌ها عمل شود، مادرم از من راضی باش تا روح من در آن دنیا شاد باشد، مادرم تو هم مانند زینب باش و زینب‌وار عمل کن، همانند او که معلم تمام زن‌های مسلمان است صبر و پایداری داشته باش و بدان که در پیشگاه خداوند متعال اجری بزرگ داری. مادرم می‌دانم بعد از شهادتم گریه می‌کنی، ولی این را بدان که هر وقت خواستی برای من گریه کنی به یاد امام حسین علیه السلام و ۷۲ تن یار مظلوم او گریه کن، زیرا هیچ غم و اندوهی از شهادت آن امام عزیز بالاتر نیست و ما شاگردان آن امام هستیم. مادرم می‌دانم که وجود من بجز رنج و مشقت برای شما چیز دیگری نبود. مادرجان ناراحت نشو که چرا من مدرسه نرفتم و به بسیج آمدم، آمدم، چون می‌دانستم فقط اینجاست که می‌توانم خود را بسازم، این را هم بدانید که بسیج مدرسه است.

مادرجان خوشحال باش، چون پسرت به دانشگاه رفت، دانشگاه ایمان و اخلاص و خوشحال باش که پسرت در امتحان قبول شد و به سوی معشوق خود شتافت. مادرجان خیلی دوست داشتم که نفس‌های شما را که بیرون می‌آمد در جایی حبس کنم و موقعی که دلم گرفت آن را باز کنم و ببویم. آفرین برتو که مرا چنین پروراندی و تحویل جامعه دادی و فدای اسلام کردی و دین خدا را پابرجا کردی و امانت خدا را چقدر خوب نگه داشتی و بعد پس دادی.

مادر هنگامی که جنازه مرا آوردند امیدوارم روی آن نقل بپاشی و شادی کنی و اگر جنازه‌ام پیدا نشد شب‌های جمعه یک فاتحه بفرست و هنوز هم که می‌خواهم بروم خود را لایق شهادت نمی‌دانم امیدوارم که مادرم از من راضی باشد و فقط با رضایت پدر و مادر است که خدا از من راضی می‌باشد و امیدوارم که پدرم مرا حلال کند؛ و وصیتی که به خواهرانم دارم؛ خواهرانم حجابتان را حفظ کنید، زیرا حجاب شما کوبنده‌تر از خون من است و زینب‌وار عمل کنید و هرگز خدا را در هر کاری فراموش نکنید. از پسر عموهایم می‌خواهم که با امید و امیدواری در راه اسلام و جمهوری اسلامی قدم بردارید و از امام و یاران او در همه جا دفاع کنید، زیرا راه امام راه حضرت محمد (ص) و امامانمان است؛ و ازشما امت اسلامی می‌خواهم که نگذارید خون پاک شهدا پایمان شود؛ وصیتی دیگر به برادران پاسدارم که دستتان را از روی ادب می‌بوسم سفارش کنید در هنگام پست بخصوص شب‌ها برای من طلب عفو کنند؛ و در پایان مادرم و پدرم و خواهرم گریه مکنید که پسرتان به حجله آرزویش و این حجله آرزویش بود. از همه آشنایان و همسایگان طلب آمرزش دارم.

بخشی از وصیتنامه شهید مهدی جمعه

«خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار» 
گرچه ما خیلی کوچکیم که درباره شهادت سخنی بگویم و یا انتظار شهادت را داشته باشم، ولی به هر حال خدای متعال گاه گاهی هم قطره کوچکی را در دل دریا جای می‌دهد و آن قطره وصل به دریا می‌شود و هم اکنون شور و هیجان شهادت در دلم لبریز است و مرا از همه در درد‌های مادی و دنیایی درمان می‌بخشد.

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

حجاب خواهران از خون ما کوبنده‌تر است

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده