وصیت نامه شهید «وجیه الله یوسفى دلاور»
شنبه, ۰۳ شهريور ۱۴۰۳ ساعت ۰۹:۲۵
خداوند دارد ما را با آزمایش هاى خویش مى آزماید، آزمایشى بس عظیم و عزیز در برابر این آزمایش‌ها باید خیلى خون‌ها داده شود تا موفق شد.

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید «وجیه الله یوسفی دلاور» یازدهم اسفندماه ۱۳۴۷ در شهر صالح آباد از توابع شهرستان بهار دیده به جهان گشود. پدرش عباس و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و از طریق بسیج روانه جبهه شد. بیست و هشتم خرداد ۱۳۶۵ در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه برجای ماند و اول فروردین ۱۳۷۶ پس از تفحص در زادگاهش به خاک سپرده شد.

در این وصیت نامه آمده است:
به نام خداوند بخشنده مهربان
به نام خداى رحمان و رحیم، وقتى که قیامت واقع مى‌شود و مومنین رستگار و کفار زیان کار مى‌شوند به راستى که وقوع قیامت دروغ نیست.
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان، با سلام و درود به پیشگاه مهدى موعود (عج) و بر نایب برحقش امام خمینى و با سلام و درود به شهیدانی که با نثار خونشان درخت اسلام را آبیارى نمودند. اکنون قلم در انگشتانم و صفحه سفید رنگى است و اندک اندک بروى آن خط کشیده و سیاهش مى‌کنم.
روزى که با نام خداوند به جبهه رفتم و قدم بر این تربیت پاک نهادم تصمیم گرفتم تا هر آن کس که به حریم کشور اسلامى ما تجاوز کرده بکشم و بدین وسیله انتقام دوستانم را بگیرم و در دریاى خون شنا بکنم و از آنجا حسین (ع) سرور آزادگان را زیارت سپس به دیدار خدا بشتابم در حالی که مشتى اجانب و فریب خورده و از خدا بى خبر و خائن به خاک ما تجاوز کرده و قصد تجاوز به کشور اسلامى و از بین بردن دین اسلام و هتک ناموس ما را دارند من و تو اى برادر مسلمان دینى چگونه مى توانیم راحت بنشینیم و شاهد چنین تجاوزاتى باشیم؟ بلکه وظیفه ما این است که در برابر همه این فساد‌ها بایستم و مقابله کنیم.

آرى برادران و خواهران دینى زمان، زمان جنگ است، جنگ بین اسلام و کفر بین حق و باطل است، جنگ بین جنود الله و جنود شیطان است. خداوند دارد ما را با آزمایش‌هاى خویش مى‌آزماید. آزمایشى بس عظیم و عزیز در برابر این آزمایش ها، باید خیلى خون‌ها داده شود تا موفق شد. پروردگارا اینک که براى رضاى تو و براى خشنودى تو و به امر خلیفه بر حق تو که نایب امام زمان (عج) نیز مى باشد قدم به صحنه جهاد علیه کفر مى گذارم بدان امید مى روم که مرا به فیض شهادت برسانى تا شاید کفاره اى باشد براى محو گناهانم و اداى دینى در قبال جمهورى اسلامى و یا مرا بیامرزى و توبه‌ام را بپذیرى که حال به تو نیازمندم و غیر از تو کسى را ندارم.

اى خداى من بسیار در تلاش بوده ام تا براى تو باشم و براى تو بنده اى مخلص باشم هر چند که لطف تو شامل حالم بوده ولى شرمنده و سرافکنده ام و امید بخشش دارم. خداوندا امید اینکه از مردن هراس ندارم و براى من شهادت در راه حق خیلى شیرین است. خداوندا به محمدت و به خمینى ات سوگند که گرانبهاتر از خون من است متاعى ندارم که بدهم و اینک مرا گلگون شده و تکه تکه شده بپذیر. خدایا من تا آخرین نفسى که در دل دارم در سنگرم خواهم ماند.
تو اى پدر مانند شیرى که در بیشه زار مى غرد و نعره سر مى دهد باش. مبادا به خاطر از دست دادن فرزندت وجودت را رنجه سازى و تو اى مادر مانند کوهى استوار باش که مبادا دشمنان اسلام از شهادت فرزندت سوءاستفاده بکنند و تو را پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده سازند. چرا بمیرم و چرا شهید نشوم؟ اگر شهید شدم بدانید که من این راه را با آگاهى در پیش گرفته ام؛ و تو اى خواهر از تو مى خواهم که زینب گونه در مقابل سختی‌ها بایستى. برادران ارجمندم امیدوارم که شما هم از رفتن من ناراحت نشوید. بدانید خطى رفتم درست و براى خدا بوده.

بارى سخنى با پدر و مادرم
ضمن سلام به امام امت و امام و خانواده ام امیدوارم که تحت توجهات ولى عصر ارواحنا له المقدمه الفدا در جهت یارى به اسلام موفق و موید باشید. آرى پدر و مادر عزیزم از آن که نتوانسته ام آن طورى که برایتان فرزندى شایسته باشم معذرت مى خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید، زحماتى را که برایم کشیده اید حلالم کنید. الحمدالله روحیه اى که شما دارید امیدوار هستم در شهادت من هیچ گونه ناراحتى به خودتان راه ندهید بلکه هم شادى بکنید و از خدا بخواهید که این قربانى را از شما قبول بکند.
مادر جان؛ شب و روز به فکر تو هستم و همیشه در درون قلبم جاى دارید و شب و روز ذکر با خدا مى کنم، مى گویم خدا چگونه زحمات مادرم را جبران نمایم. بارى مادر جان از تو مى خواهم شیر پاکى را که به من داده اى حلالم بنمایى. مادر جان جانم فدایت، بارى برادران کوچولوهایم و خواهرانم امیدوارم که شما هم مرا ببخشید که نتوانستم محبت هاى شما کوچولو‌ها را جبران نمایم. در آخر از تمام فامیل‌ها و دوستان و آشنایان حلالیت مى طلبم و در آخر پدر جان از تو مى خواهم که بعد از شهادتم برایم حجله نگیرید، چون که حجله براى جوان ناکام است من به کام خود رسیده ام. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
بعد از شهادتم از ره احسان فراموشم نکن     سوره‌اى قرآن بخوان روى مزارم اى..

۱۷/۱۲/۶۴

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده