فکه را برای رسیدن به خدا انتخاب کرد
به گزارش نوید شاهد همدان، طلبه شهید احمد جوکار در متن خودنوشتهای خاطرات و زندگینامه خود را به نگارش درآورده است در این خودنوشته میخوانیم: در پنجم فروردین ماه ۱۳۴۰ روز جمعه در شهرستان ملایر متولد شدم، ۶ سالم بود که به مدرسه رفتم، علاقهام به درس زیاد بود، از کلاس سوم دبستان علاقه به مطالعه کتابهای داستان و مذهبی در من ایجاد شد به طوری که بیشتر کتابهای قصه مورد دسترس را مطالعه میکردم.
تابستانها در مغازه پدرم به ایشان کمک میکردم، از آنجا نیز مقدمه آشنایی من با مسجد به وجود آمد و با تشکیل کتابخانهای در مسجد حبیب خانی از لحاظ مطالعه امکانات بیشتری برایم فراهم شد. از سال سوم راهنمایی آگاهیام نسبت به جامعه اطرافم بیشتر شد و نسبت به ظلمها و فسادها و سران ظلم و ظالمین آگاهی بیشتری یافتم و در آن زمان و جو با فقر فرهنگی زیادی که در ملایر بود، در حد خویش همیشه بین دوستانم سعی کردم با طرح مسائل ملموس جامعه آگاهی برادرانم را نسبت به این مسائل بیشتر کنم.
در این موقع فعالیتهای مذهبیام تا اندازهای ثبات گرفته بود و در مسجد فاطمیه باشرکت در نماز جماعت و تشکلها و جلسات مذهبی و داشتن برنامههای این چنینی و داشتن برنامههای کوهنوردی مطالعه منظم و ... زمینه رشد در ما بیشتر شد.
با وارد شدن به دبیرستان به واسطه علاقه شدیدی که به شهر قم داشتم آشنایی با طلبههای جوان و فعالیتهای مذهبی نیز جهت و شکل بهتری گرفت در این زمان شوق به تحصیل در قم و طلبه شدن را با تمام وجود حس میکردم و حتی چندین بار براین موضوع عزم جزم کردم که میسر نشد.
کتابخانه ولی عصر در شهر ملایر نیز عامل موثری در جهت تشکل بخشیدن به برادران مذهبی بود که پایگاههایی برای فعالیتهای انقلابی و اسلامی شده بود.
در سال ۵۶ و ۵۷ همراه با اوج گیری انقلاب فعالیت هایمان بیشتر شد و کارهایی از قبیل تظاهرات، پخش اعلامیه، پخش کتب و نوارهای انقلاب ما را فعال در جریان انقلاب کرده بود. هنگامی که تظاهرات قم به وقوع پیوست و چندین نفر شهید شدند احساس عجیبی از شور و اشتیاق به شهادت در من پیدا شد و این اشتیاق همواره ادامه داشت.
سال پیروزی انقلاب همزمان بود با گرفتن دیپلم و پس از آن با شرکت در امتحان ورودی مدرسه عالی شهید مطهری مشغول به تحصیل در مدرسه شدم. در این یکسال آشنایی با استادانی، چون حجت الاسلام سید علی اکبر حسنی و استاد امامی کاشانی و ... جریانات سیاسی روز رشد علمی و اخلاقی و سیاسی نسبتا خوبی داشتم، در تابستان بعد از آن در ملایر در مدارس برای دانش آموزان کلاسهایی داشتیم در ضمن در حزب جمهوری اسلامی نیز فعالیت میکردم.
اواخر تابستان بود که در درگیری با حزب توده در کتابفروشی پایم مجروح شد و حدود یک ماه بستری شدن فرصت خوبی برای فکر کردن، مطالعه و بررسی وضع آینده ام بود و این از الطاف خداوند به من بود. سال دوم به قم رفتم و در مدرسه رسالت تحصیلاتم را ادامه دادم. استفاده از اساتید خودساخته، حرم، امکانات روحی و علمی باعث رشد بیشتر و حرکت بهتر و صحیحترم بود.
استفاده کردن از استادان بزرگواری همچون آیت الله مشکینی در درسهای تفسیر و اخلاق ما را بیشتر به رسالت خویش آشنا میکرد، هنگامی که میفرمود: طلاب عزیز جامعه به تقوای شما بیشتر از علم شما نیازمند است و شما باید ثابت کنید که سرباز امام زمان هستید و شاگردان مکتب امام جعفر صادق (ع).
سال سوم را نیز در مدرسه رسالت مشغول تحصیل بودم، ایام صفر سال گذشته را با برادران از مدرسه به جبهه رفتیم و در جنوب بین برادران ارتشی مشغول فعالیت بودیم، ایام فاطمیه سال گذشته نیز برای بار دوم به جبهه رفتیم و در حمله فتح المبین توفیق شرکت داشتیم. در این عملیات دو نفر از بهترین طلبههای مدرسه به نامهای «رهگشا و مهدی ولی» که هم حجرهای و هم مباحثهای بودیم به شهادت رسیدند.
تابستان امسال را در کازرون و شیراز با برادران بسیجی و سپاه کلاس داشتیم. سپس در شهریورماه باز به جبهه جنوب رفتم و یک ماه در تیپ المهدی با برادران بسیجی مشغول انجام وظیفه بودم. در محرم گذشته نیز برای بار چهارم با برادران مدرسه رسالت به عرب رفتیم و مدتی در تیپ محمد رسول الله (ص) با برادران رزمنده بسیجی مشغول مبارزه علیه کفار بعثی بودیم و اینک که ماه صفر فرا رسیده و حوزه تعطیل است فرصتی از تا بار دیگر...
شهید احمد جوکار در بیست و سوم فروردین ماه ۱۳۶۲ با سمت مسئول نیروی واحد اطلاعات تبلیغات در فکه به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه به جای ماند و اول فروردین ماه ۱۳۷۹ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش روستای مبارک آباد ملایر به خاک سپرده شد.