پنجشنبه, ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۲۲
محمدرضا غلامی مربی کارآزموده‌ای است که شصت نفر از شهدا را برای حضور در جبهه تربیت کرد. در این باره گفتگویی با وی را در نوید شاهد بخوانیم.

محمدرضا غلامی از رزمندگان و ورزشکاران استان همدان که شاگردان زیادی در رشته رزمی کنگ فو تربیت کردند، به طوری که بیش از شصت نفر از شاگردان ایشان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
در گفت و گویی با این رزمنده دلاور، پای خاطرات ایشان از دوران انقلاب تاکنون می‌نشینیم.
محمدرضا غلامی در گفتگو با نوید شاهد همدان، از شکل گیری دوره‌های ورزشی کنگ فو در همدان آغاز و بیان کرد: از نخستین روز‌های شکل گیری انقلاب ورزش رزمی کنگ فو را در باشگاه‌های ورزشی همدان راه اندازی کردیم، پس از ورود به دبیرستان شریعتی و تشکیل اتحادیه انجمن‌های اسلامی نیز با همکاری برخی از دانش آموزان از جمله شهیدان «پرویز اسلامیان، هاشم مدرسی، سعید اسلامیان، علی چیت سازیان و جانباز و آزاده باقر سیلواری»، دانش آموزان را به سمت این رشته هدایت کردیم و رفته رفته تیم بزرگی متشکل از دانش آموزان علاقمند به رزمی را تشکیل دادیم و این اتفاق که تشکیل یک گروه رزمی در درون یک دبیرستان دولتی، برای نخستین بار در کشور رخ داد.
وی افزود: این تیم دانش آموزی علاوه بر فعالیت‌های رزمی برای اولین بار جلسه زیارت عاشورا را در مسجد مهدیه در دهه محرم راه اندازی کردند که این برنامه تا زمان ساخت پایگاه بسیج در درون مسجد و توسط همین دانش آموزان انجام می‌شد که بعد‌ها این مراسم در بقعه شاهزاده حسین (ع) نیز برپا شد، علاوه بر این برنامه سرکشی از خانواده‌های معظم شهدا و دستگیری از نیازمندان نیز در دستور کار این تیم قرار داشت.
غلامی ادامه داد: با آغاز جنگ تحمیلی و تحرک گروهک‌ها و منافقان در جامعه بسیاری از نوجوانان رزمی کار با آن‌ها مقابله می‌کردند و بسیاری از همین جوانان ورزشکار جذب کمیته و سپاه پاسداران شده و از طریق این نهاد‌ها خود را به جبهه‌های نبرد رساندند.
وی با بیان اینکه در دوره ما بچه‌های مذهبی و قشر متوسط جامعه، بیشترین متقاضیان رشته‌های رزمی بودند، خاطرنشان کرد: برخلاف دوران فعلی که فضای مجازی همه وقت جوانان را به خود اختصاص داده، در دوران دفاع مقدس سرگرمی جوانان انقلابی حسینیه‌ها و تکیه‌ها بود و آن‌ها بیشترین وقت خود را در روضه‌ها و جلسات قرآنی طی می‌کردند از این رو تهذیب نفس لازم را در مساجد کسب کرده و از طرفی توان نظامی خود را در باشگاه‌های ورزشی بالا می‌بردند و با جسم و روحی خودساخته در مقابل دشمن بعثی قرار می‌گرفتند.
غلامی عنوان کرد: برخی از شاگردانم که در جبهه به سر می‌بردند گاهی نامه می‌نوشتند و از کاربردی بودن تکنیک‌ها و فنون تعریف می‌کردند و از من می‌خواستند کلاس را با خواندن حدیث و ذکر اهل بیت آغاز کنم و شاگردان را به فراگیری نماز و عبادات راهنمایی کنم.
وی در خاطره‌ای از شاگردانش گفت: شهید حسین محمدلو از شهدای فرهنگی که ایشان معلم اخلاق بودند در عملیات فاو باهم شرکت داشتیم ایشان از ارشد‌های باشگاه و کنگ فو بود، قبل از شهادت و در عملیات فاو از من خواستند که مداحی «این دل تنگم غصه‌ها دارد، گوئیا میل کربلا دارد» را برایشان بخوانم که در همان عملیات ایشان به درجه والای شهادت نائل آمدند.
وی به نام برخی از شهدای رزمی کار اشاره و عنوان کرد: شهیدان پرویز و سعید اسلامیان، هاشم مدرسی، امیر محمدلو، امیر طلایی، حمیدرضا و محمدرضا وثوقی، مسعود محمدزاده، اکبر اصلانی، حسن سرهادی، محمدرضا اصیلی، محمدرضا ارجمندیان، نقی رنجبران، حسین عدالتی، جلال زارعی، سیدغفور هزاوه ای، امیر نوروزی، حسین فروتن، غلامعلی سعیدی فر، مهدی ساکی، زرین قلم، اصغر نوشادی، حسین قدسی، احمد مسگریان، حسن عزیزیان، علی تابش، رضا کلاهی، محمد مختاران، قاسم محمدی، جعفر و حسین عبادی، قدرت الله نجفی، سید علی اصغر سامعی، علی اصغر صفائیان، رضا گرجی، حمید نظری، علی سماواتی، علی اصغر بهنام جو، وهب مختاران، علی منطقی، نادر و ناصر فتحی، محمود چراغی، مهدی عابدی تهرانی، علی اصغر مرادیان، مجتبی صاحب زمانی، محمود وهابی، حسن محمدی، فرهاد ترک، علی پرخو، علی اصغر قادری، سیدمحمدباقر حجازی، علیرضا افتخاری، رضا صفری، مجید طاهری شعاع، علیرضا نادری، امیر تشت زرین، حمیدرضا مریانجی، مهدی شیرینی، آیت الله ترک، علی سماواتی، علیرضا بیات تعدادی از شهدای این مجموعه بودند.
وی در خاطره‌ای از شهید چیت سازیان گفت: شهید چیت ساز در یکی از عملیات‌ها از ناحیه کمر مجروح شده بود و با وجود شرایط نامناسب جسمی از بیمارستان خارج شده و به پادگان نقده آمده بود، نیرو‌ها خود را برای عملیات والفجر ۲ آماده می‌کردند، منطقه موجود به علت وجود نیرو‌های کومله دمکرات بسیار ناامن بود به گونه‌ای که از ساعت ۵ عصر به بعد ممنوعیت تردد در جاده‌ها برقرار بود و احدی جرات نداشت که در محور‌های محدود به منطقه تردد کند، شهید چیت ساز با وجود شرایط نامناسب جسمی اصرار داشت که از منطقه نقده به پیرانشهر و از آنجا به حاج عمران برای سرکشی از نیرو‌های اطلاعات عملیات برود، در آن شرایط از من خواست که ایشان را به محدوده مورد نظر برسانم، هرچه دوستان و پدر ایشان اصرار کردند تا بتوانند شهید را از این سرکشی منصرف کنند نتوانستند، به ناچار با موتوری که در اختیار داشتم با شهید همراه شدم و با سرعتی وصف ناشدنی در جاده‌هایی که به خاطر اصابت خمپاره پر از پستی و بلندی شده بود در مسیر حاج عمران حرکت کردم، در طول مسیر شهید به خاطر درد‌هایی که براثر فراز و فرود‌های موتورداشت درد زیادی تحمل می‌کرد، ولی خود را به سرکشی از نیرو‌ها مقید می‌دانست.

شهدایی که از باشگاه ورزشی روانه عرش شدند

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده