دست از یاری اسلام برندارید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید ابوالقاسم حاج بابایی یازدهم شهریورماه ۱۳۴۱ در شهر مریانج متولد شد. پدرش جلال و مادرش افروز نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد. سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پنجم بهمن ماه ۱۳۶۴ در جزیره مجنون عراق براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. برادرش علیرضا نیز به شهادت رسید.
در وصیت نامه این شهید آمده است:
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ
با درود و سلام بر امام زمان (عج) و نایب بر حق او امام امت و با سلام بر امت شهید پرور ایران. این بنده عاصی و گنهکار خود را لایق آن نمیبینم که وصیتی برای شما ملت عزیز که هستی خود را در طبق اخلاص نهاده و در راه اسلام فداکاری میکنید بکنم و من در حد آن نیستم که جواب یک قطره از اشک یتیمان شما را که در فراغ پدر ریخته میشود بدهم و یا جوابگوی یک قطره از خون فرزندان و یا برادران شما که در راه خدا ریخته شده و میشود باشم بنابراین از شما میخواهم که از خدا برای من طلب آمرزش و مغفرت نمائید تا شاید خدا از سر گناهان و تقصیرات من بگذرد و عاجزانه از شما میخواهم که مرا حلال کنید و از بدرفتاریهایی که با شما داشته ام گذشت کنید؛ و شما را به خداوند سبحان قسم میدهم که مرا حلال کنید، زیرا حق الناس بار سنگینی است که کسی را یارای حمل آن نیست و تنها وصیتی که این بنده آلوده به گناه دارم این است که طبق فرامین و دستورات قرآن عمل کنید و امام عزیز و قائم مقام او حضرت آیت الله منتظری را یاری نمائید و جمهوری اسلامی را تنها نگذارید که عذاب خدا سخت است و مظلومیت اسلام را در صدر اسلام فراموش نکنید.
خدمت پدر و مادر عزیزم که عمر خودشان را در راه رشد و تربیت ما گذرانده اند سلام میرسانم و نمیدانم با چه زبانی سخن بگویم که بتوانم مقداری از حق آنها را ادا کنم و امیدوارم که از سر گناهان و تقصیرات من بگذرید و مرا حلال کنید که رضایت پدر و مادر رضایت خداوند است و من قدر آنها را ندانستم و حق آنها را ادا نکردم و امیدوارم که فراغ مرا همچون برادرم تحمل نمائید و دشمنان را مأیوس کنید.
وصیت من به برادرانم این است که ادامه دهندگان راه من باشند و اسلحه مرا بر زمین نگذارند و دست از یاری اسلام برندارند و بدانند که هر قدم که بر میداریم به سوی مرگ نزدیکتر میشویم و از خواهرم انتظار دارم که زینب وار در مرگ من صبر کند و به زینب (س) بنگرد که هفتاد و دو تن را در کربلا از دست داد. در پایان امیدوارم که این بنده حقیر را ببخشید و مرا حلال نمائید.
خدا یار و نگهدارتان باد.
بنده عاصی و گنهکار خدا ابوالقاسم حاج بابائی مورخ ۱۸/۷/۶۳
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.