جنگ ما زمانی پایان مییابد که ابرجنایتکاران را از صحنه براندازیم
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید علی حمزئی در اول بهمن ماه ۱۳۴۴ در شهرستان تویسرکان متولد شد. پدرش حسن و مادرش خانم بس نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند و به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. بیستم شهریورماه ۱۳۶۵ با سمت نیروی واحد تدارکات در در جزیره مجنون عراق براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای باغ بهشت همدان به خاک سپرده شده است.
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرکُم وَیُثَبِّت أَقدامَکُم وَالَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْسًا لَهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ
ای اهل ایمان شما اگر خدا را یاری کنید یعنی دین و پیغمبر خدا را، خدا شما را همه جا یاری کند و در جنگها فاتح سازد و بر حوادث ثابت قدم گرداند و آنان که بر خدا کافر شدند نابود و هلاک شوند و خدا اعمالشان را صالح و باطل سازد.
با سلام و درود بی کران بر دوازدهمین اختر پاک آسمان ولایت و امامت مهدی موعود (عج) و نایب برحقش امام خمینی؛ براستی بنده راستین خدا کسی است که در هر زمان و هر مکانی که دشمن خدا به اسلام ضربه میزند با او سخت مبارزه کند حتی اگر از مال و جان خود هم بگذرد.ای مسلمان؛ این دنیای زود گذر محل امتحان همه ماست پس توای خواهر و برادر سعی کن که هر لحظه عمرت و فکرت را در راه خدا صرف کنی که نتیجه امتحانت مثبت باشد و گرنه عذاب خدا چیز کمی نیست و در قرآن کریم آمده که: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَاخْشَوْا یَوْمًا لَا یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئًا ۚ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ».
از خدا بترسید
ای مردم از خدا بترسید و بیندیشید از آن روزی که نه هیچ پدری را به جای فرزند و نه هیچ فرزندی را به جای پدر پاداش و کیفر کنند، البته وعده خدا حق و حتمی است پس زنهار شما را زندگانی دنیا فریب ندهد و از عقاب خدا شیطان به عفو و کرمش سخت مغرورتان نگرداند.
انشالله ارزش و سعادت این را داشته باشم که سرباز امام زمان و شاگردی از شاگردان مکتب حسین (ع) باشم و به هدفی که شهادت در راه خدا است برسم و به عنوان وصیت چند کلمه بیش نمینویسم:
اول بگویم که در دوران نوجوانی دل از دنیا و لذتهای زندگی بریدم و با عشقی که به معبودم داشتم به این راه کشیده شدم و مرگ را سعادتی بیش ندانستم.
من از این امت شهید پرور میخواهم که اسلام و رهبر کبیر انقلابمان که مثل نوری بود که در تاریکی و ظلمت تابید و ما ملت ایران و انشاالله تمامی مسلمین و مستضعفان جهان را از خواب غفلت بیدار و آزاد کرده و خواهد کرد.
خواهر و برادرم من از تک تک شما میخواهم که او را تنها نگذارید و روحانیت را که عامل اصلی پیشرفت این انقلاب است پشتیبانی کنید و این را به یاد داشته باشید که نور بر ظلمت پیروز است و این را هم بگویم که این انقلاب به این سادگی که ما فکر میکنیم به دست ما نرسیده و نوگلان ما در این راه به خون غلتیده اند، ۱۷ شهریور حزب جمهوری دفتر نخست وزیری به شهادت رسیدند، امام جمعهها که در محراب خونشان ریخت، به آتش کشیده شدن طفل یازده ساله، البته آنان آخرت خوبی دارند و امتحان و جرقه برای ما هستند که چشم هایمان را باز کنیم و بیندیشم و وضعیت انقلاب و جنگ را بسنجیم، برای ابیاری کردن انقلاب و پیروزی احتیاج به خون است، خون است که هر شمشیری را میشکند و پیروزی میآفریند.
در راه خدا جنگیدن حتما پیروزی دارد، چون که خدا وعده کرده است انشالله، جنگ ما موقعی به پایان میرسد که کلیه ابر جنایتکاران و ابر ظالمین را از صحنه روزگار براندازیم تا زمینه ساز ظهور آقا امام زمان (عج) باشیم و پرچم لا اله الله را در سر تا سر اریگه گیتی به اهتزار در آورد و توجه به وحدت و یک پارچگی داشته باشید و جماعات را حفظ کنید و لحظهای غفلت نورزید که دشمنان خدا و اسلام از این جماعات میترسند و این را بدانید که خدا در جماعات است.
پس از حمد و سپاس خدوند تبارک و تعالی از همین جا از خانواده محترم و تمامی و دوستان و آشنایان طلب رضایت دارم و چند کلمه برای شما مینویسم.
وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ
و از پدر و مادر مهربانم تشکر و قدردانی میکنم که مرا با چه سختیها و مشقتها بزرگ کردند و راه و رسم زندگی را به من آموختند و این را بگویم که پدر و مادر مهربانم شما پسرت علی را بزرگ کردید، ولی من امانتی بیش از طرف خداوند متعال پیش شما نبودم و از خداوند منان آرزوی رستگاری برایتان دارم و امیدوارم که از بابت من نارحتی به دل راه ندید و اگر گریه کردید برای خدا باشد و بس؛ و از خواهر مهربانم هم تشکر میکنم و از زحماتی که برای من کشیده است و از این بابت از تو هم حلالی میطلبم و از شما هم معذرت میخواهم و امیدوارم که حلالم کنی و بعد از من زینب وار زندگی کنی و از برادرانم هم حلالی میطلبم و از شما هم معذرت میخواهم و برای شما هم آرزوی موفقیت و رستگاری را از خداوند منان دارم و از همه برای من حلالی بطلبید امیدوارم که حلالم کنند خانواده عزیزم اگر محشور شدم حتما شفاعتتان خواهم کرد و السلام علیکم و رحمه الله برکاته.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
ای کسانی که ایمان آوردید بردبار باشید و شکیبایی ورزید و خویش را آماده جنگ نگه دارید و از خدا بترسید تا پیروز و رستگار گردید. ۲۱/۱۱/۶۲