اختلافهای کوچک را کنار بگذارید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید شهرام نوروزی سی شهریور ماه ۱۳۴۶ در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش محمد و مادرش سکینه نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم شهریورماه ۱۳۶۵ در جزیره مجنون به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجای ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای همدان به خاک سپرده شد.
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیاءٌ وَلَٰکنْ لَا تَشْعُرُونَ
در وهله اول این را متذکر بشوم که این وصیتنامه را فقط بنابراین موضوع مى نویسم که هر انسانى وظیفه شرعى دارد چند کلامى را از خود به عنوان وصیت جا بگذارد و اگر این نبود ما کجا و لیاقت وصیت کردن به دیگران کجا؟
در ابتداى سخن، صحبتى دارم با امت ایران، امتى که کارى بس بزرگ در تاریخ از خود به جاى گذاشته و انقلابى کردند که جهانیان را به حیرت افکند و این انقلاب عظیم با عنایات پروردگار بارى تعالى و تحت رهبریت عاقلانه و متفکرانه مردى بود الهى، مردى که به فرموده ولى عصر (عج) او در حال حاضر بهترین انسان هاى روى زمین است که خداوند او را در میان ما ایرانیها نهاده است.
و، اما سخنم این است که بیائید قدر این انقلاب و این رهبر و این نعمت بزرگ الهى را بدانید، بیایید اختلاف هاى کوچک را کنار بگذارید و آن خون هایى را که براى تا اینجا رساندن این انقلاب ریخته شده در نظر آورید و آنچه را که شایسته این نعمت عظمى و این خون دادن هاست انجام دهید.
بیایید با هم به صمیمیت و مهربانى رفتار کنید، بیایید براى هم دلسوز باشید، هر کارى که میکنید اول خدا را درنظر بگیرید، بیایید به فکر جایگاه ابدى خود باشید و این دنیاى فانى را به عنوان اَلدُّنْیا مَزْرَعَةُ اَلْآخِرَةِ نظاره کنید و آمال و آرزوهاى خود را در دنیا قرار ندهید و هرگز در کارهاى خیر مایوس و ناامید نشوید و در همه حال بگویید «توکلت على ا... و هو ارحم الراحمین» و این سخن را بگویم که شما هم اکنون در معرض یک آزمایش بزرگ الهى قرار گرفته اید و خوش به حال آنان که از این امتحان مهم با نمره عالى قبول شوند.
سعى کنید همیشه هنگامی که که بر شما مصیبتى وارد میشود این کلمه «آزمایش و امتحان الهى» را در نظر آورید و در مقابل سختی ها، چون کوه استوار بمانید، خدا را فراموش نکنید که خدا با صابران است.
اما سخن بعدى من با آن عده معدودى که راه به اشتباه رفته اند مى باشد، من براى شما بگویم آن هدف هایى را که به مغز شما پر کرده اند پوچ و غیر عاقلانه و هلاک کننده انسان است، شما هیچ کارى نکنید، فقط بیایید در این راهى که رفته اید و در این وضعى که دارید کمى مطالعه کنید و واقعیتها و شخصیت هاى واقعى و کذایى را بسنجید آن وقت مطمئنا تصمیمتان و راهتان عوض خواهد شد.
و، اما سخنى بگویم با خانواده و دوستانم، به خدمت خانواده ام عرض مینمایم حالا که من شهید شده ام و خداوند مرا قبول کرده است امیدوارم که در وضع زندگى شما کوچکترین خللى ایجاد نشود و زندگى بهتر و پرنشاطتر داشته باشید. من عاجزانه از شما بخصوص پدر و مادرم طلب حلالیت دارم و امیدوارم که آن همه زحمات بى دریغتان را بر من حلال کنید.
و، اما شما اى دوستانم امیدوارم که شما هم مرا حلال کنید شاید خیلى از شماها حق زیادى بر گردن من داشته باشید، شما اى یاران پاک و مخلص در بسیج و انجمن اسلامى قلب هایتان پاک است پاکتر کنید، اعمالتان مخلصانه است، مخلصانهتر کنید و همیشه در راه کسب تقوا کوشش کنید.
بدانید اجرى بس بزرگ دارید، چون کارتان ادامه راه شهدا است در این راه از هیچ مصیبتى هراس نداشته باشید، چون تمام مسائل و مشکلات براى این است که صاحب شما ببیند که آیا ایمان در عمق شما نفوذ کرده است که انشاءالله همینطور هم هست پس بدانید: إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ.
من هم همچون بسیارى از دوستانم شاید برایم دشوار بود که عزیزانمان یکی یکی میرفتند و من در اینجا مانده بودم، شاید برایم دشوار بود که سالها دورى جلال را تحمل مى کردم ولى حتما رضاى خدا در این بوده.
نکته دیگر اینکه تا میوه اى نرسد آن رااز درختش نمى چینند و تا انسان واقعا عاشق خداوند نشود خدا عاشق او نمى شود و او را نمى کشد، پس اگر انسان وصال معشوق را مى خواهد باید سختیها را تحمل کند و مصیبتها ببیند و خود را آماده کند که «وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ». دیگر از همه شما عاجزانه طلب حلالیت دارم و اعلام مى دارم:
هر کس بر من حقى دارد آن را از خانواده ام طلب کند و یا حقش را بر من حلال کند. خوشبختانه از مال دنیا چیزى ندارم و اگر مختصر چیزى وجود داشته باشد وکالتش را به پدرم مى سپارم.
دروازه کجاست تا برهیم از این قفس آنجا برویم که نیست هواى یک نفس
والسلام على من التبع الهدى. ۱۷/۶/۶۵
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار