شهید محمدرضا مازویی قبل از شهادت، شهید بود
به گزارش نوید شاهد همدان، بسیج رسانه استان همدان به همراه مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان همدان و مدیرکل امور اجتماعی استانداری همدان در دیداری با خانواده شهید شاخص استان همدان «شهید محمدرضا مازویی» پای خاطرات برادر شهید، شعبان مازویی که خود نیز از جانبازان و یادگاران دوران دفاع مقدس است نشستند.
شعبان مازویی برادر شهید محمدرضا مازویی به تشریح خصوصیات اخلاقی و رفتاری برادرش پرداخت و عنوان کرد: شهید محمدرضا مازویی در خانوادهای محروم در شهر همدان متولد و طعم محرومیت در بند بند وجودش جاری بود.
وی افزود: محمدرضا قبل از انقلاب در مجالس مذهبی شرکت میکرد و آغاز مبارزاتش از سال ۵۵ بود، بارها بدون کفش به منزل بازمی گشت و در پاسخ به نبود کفش میگفت که از دست ماموران ساواک گریخته است.
مازویی عنوان کرد: با وجود اینکه مستاجر بودیم و منزل استیجاری ما کوچک بود، ولی محمدرضا یک اتاق را برای کارهای فرهنگی و انقلابی خود اختصاص داده بود و در کمیتهای که با دوستان خود در بین چند دبیرستان تشکیل داده بودند اعلامیه ها، نوارها و عکس امام را تهیه و توزیع میکردند.
وی ادامه داد: تمام دغدغههای شهید این بود که به مستضعفان رسیدگی کند و همواره نگران این بود که مستضعفی در دور و برش باشد و به دنبال این خواسته کمیتهای تشکیل داده و خانوادههای نیازمندان را شناسایی و به آنها رسیدگی میکرد که البته این کار وی علنی نبود و اغلب شب هنگام به توزیع اقلام خوراکی میپرداخت.
برادر شهید مازویی تصریح کرد: بعد از پیروزی انقلاب کارش بیشتر شد به طوری که در سال ۵۸ با آن طرز تفکر، تعاونی سیاری در سطح شهر ایجاد کرد و به همراه برخی از دوستانش چادرهای زیادی در سطح شهر نصب کرده و ارزاق عمومی را در بین مردم توزیع میکردند، محمدرضا به مسئول هر چادر توصیه کرده بود که به هیچ عنوان از نیازمندان هزینه دریافت نکنند، زیرا خودش هزینه همان افراد را پرداخت خواهد کرد، بعد از مدتی چادرها جمع آوری شد و مسئول امور بازرگانی وقت از ایشان ۶۵۰ هزار تومان بابت سود فروش اقلام مطالبه کرد و محمدرضا گفت که بابت فروش اقلام سودی دریافت نکرده و در مقابل ۸۵ هزار تومان بابت بدهی (نیازمندان) از ایشان خواستند که محمدرضا با ضمانت حاج رضا مبلغ فوق را از موسسه مهدیه وام گرفته و بدهی خود را تسویه کرد.
وی افزود: در فاصله انقلاب تا جنگ تحمیلی محمدرضا کارهای تبلیغاتی میکرد طوری که تصاویر امام و شهدای انقلاب را در سطح شهر ترسیم میکرد که برخی از آنها هنوز در مدارس و میادین وجود دارد حتی مدتی که در بسیج شهرستان اسدآباد فعالیت میکرد شبها و با وجود غربت در آن شهرستان، در کنار کار نظامی عکس شهدا و علما را در دیوارها به تصویر میکشید.
مازویی تاکید کرد: محمدرضا ورزشکاری حرفهای و دروازه بان تیم فوتبال اکباتان بود و با شهیدان سعید اسلامیان و جلال محقق در یک تیم بازی میکردند البته شهید مازویی علاوه بر فوتبال در رشتههای شنا، تکواندو و رزمی نیز خبره بود و همواره آمادگی جسمی خود را برای هر برنامه احتمالی نگه میداشت.
نخستین کتابخانه انقلابی همدان
وی بیان کرد: بعد از انقلاب در همدان نخستین کتابخانه انقلابی را با کمک شهید صلاح پورمیدانی راه اندازی کرد و در مساجد کتابخانههای زیادی راه اندازی کرد، در مقطعی که امام راحل امر به فراگیری سواد دادند ایشان در مسجد محله به مدت چند ماه به بیسوادان سواد آموخت.
جانباز دوران دفاع مقدس یادآور شد: نخستین پایگاه مقاومت بسیج را در همدان به نام شهید «صفری» راه اندازی کرد و چندین پایگاه را در مساجد کوچه مشکی، شهناز، کمال اباد، کبابیان و گلپا را راه اندازی و مسئولیت آموزشهای بسیج را در این مساجد برعهده داشت.
وی افزود: در هرحال دغدغه محرومین را داشت و حتی در منطقه نیز از فکر محرومین خارج نمیشد، در سال ۵۸ مسجد کولانج توسط منافقان تصرف شده بود و با وجود تلاش نیروهای نظامی و انتظامی آنها از انجا خارج نشده بودند، ولی محمدرضا با تدابیر و سیاست به داخل مسجد رفته بود و با دادن امان نامه به آنها را از محل خارج کرد طوری که همه انگشت به دهان از این همه دوراندیشی مانده بودند.
مازویی با بیان اینکه وقتی خواهر دباغ در همدان سپاه را راه اندازی کرد ۱۶ نفر را انتخاب کرد که یکی از انها محمدرضا بود که در کارخانه لرد سابق بسیجیان را آموزش میداد، خاطرنشان کرد: محمدرضا را میتوان به عنوان یکی از عوامل اصلی سرکوبی کودتاچیان پایگاه شهید نوژه معرفی کرد حتی در زمانی که سفارتخانه امریکا تصرف شد گروگانها را برای جلوگیری از حملات احتمالی دشمنان در بین استانها توزیع کردند که تعدادی از آنها را به شهید مازویی سپرده بودند و ایشان در محل اداره گذرنامه فعلی از آنها نگهداری میکرد که پس از تحویل گروگانها به پادگان شهدای کرمانشاه اعزام شد تا به عنوان فرماندهی گردان تخریب آموزش ببیند، البته در ارتش قانونی وجود دارد که فرمانده گردان تخریب باید ۲۰ سال سابقه نظامی داشته باشد تا بتواند در این حوزه فعالیت کند، ولی شهید مازویی در این موقعیت توانست فرمانده گردان تخریب باشد. پس از آن محمدآقا به مدت شش ماه بدون هیچ اطلاعی ناپدید شد و بعد از مدتها متوجه شدیم در منطقه مهران و ایلام مشغول مین گذاری جهت جلوگیری از ورود دشمن به کشور بوده است.
وی ادامه داد: شهید محمدرضا مازویی در سومار و هنگام انفجار مین، خود را بر روی مین انداخته بود و با وجود شدت جراحات از سومار تا اسلام اباد زنده بوده و به گفته اطرافیان دائم آیه «ان لله مع الصابرین» را زمزمه میکرد و به دوستانش تاکید میکرد به خانواده ام بگویید راه من را ادامه دهید و امام را تنها نگذارید.
مامور ابلاغ حلالیت محمدرضا به دوستان و آشنایان بودم
سیدعلی مساوات همرزم شهید نیز در این دیدار گفت: یکی از دلایلی بکه به عنوان شهید شاخص سال انتخاب شود بخاطر جامع الاطراف بودن شهید بوده است به طوری که در همه مسائل فرهنگی، سیاسی، نظامی و ... فعال بود.
وی افزود: شهید مازویی در خانوادهای سالم و در زیر سایه پدر و مادری بزرگوار و زحمت کش متولد شد و رشد کرد.
همرزم شهید با بیان اینکه ۱۴ درصد کل شهدای دانش آموز استان همدان از دبیرستان امام (ره) به جبهه اعزام شدند ادامه داد: شهید مازویی همه ساعات عمر خود را به نحو احسنت استفاده میکرد.
وی عنوان کرد: در حادثه نسخیر لانه جاسوسی و تقسیم گروگانهای این ماجرا سپاه به قدری به شهید مازویی اعتماد داشت که گروگانها را به ایشان واگذار کرده بود و در کودتای نقاب به واسطه عزیزانی همچون شهید مازویی در نطفه خاموش شد.
مساوات تصریح کرد: خیابان بوعلی از گذشتههای دور کانون حوادث گروهکها بود و شهید مازویی در برخورد با این گروهکها با ارتباط گرفتن و صحبت کردن قصد امر به معروف داشت تا آنها را در مسیر انقلاب وارد کند.
وی افزود: شهید مازویی جزء اولین اکیپهایی بود که در همدان اقدام به دیوارنویسی و دیوارکشی کرد حتی در دورهای که بردن نام شهدای ترور سخت بود ایشان در دل شب به کشیدن تصاویر شهدا مشغول بود.
این رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: با شروع جنگ تحمیلی نیروهای همدان در پنج محور تقسیم شدند برخی به مریوان، سرپل ذهاب، سوسنگرد، آبادان و مهران اعزام شدند، محور مهران در اختیار سردار شهید اکبر فرجیان زاده بود که شهید مازویی به عنوان بازوی راست ایشان نام گرفته بود.
وی افزود: پادگان الله اکبر اسلام اباد نقطه ظهور تیپ ۳۲ انصارالحسین در آن زمان بود، شهید مازویی زبدهترین دلاوران را جمع کرده و در گوشهای از پادگان نحوه پیدا و خنثی کردن مین را آموزش میداد در یکی از روزها به دیدار ایشان رفتم و بعد از آموزش مقداری از حیاط پادگان را قدم زدیم در حین قدم زدن ایشان به من گفتند که به همدان بازگشتی از دوستان و بچههای پادگان از همه حلالیت بگیر و بعد از چند روز در صبحگاه سردار قاسمی خبر شهادت مازویی را دادند.
انتهای پیام/.