هرگز از شهادتم ناراحت نباشید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید حسین زندی در بیستم تیرماه ۱۳۴۵ در شهرستان همدان متولد شد. پدرش یعقوب و مادرش اشرف نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و سکم اسفند ۱۳۶۲ در جزیره مجنون عراق براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است.
در وصیت نامه این شهید آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم رب الشهداء و الصدیقین
پدر و مادر عزیزم سلام عرض میکنم اینک در جبهههای حق علیه باطل هستم لازم دانستم که وصیت نامه خود را بنویسم و از شما طلب بخشش نمایم، امیدوارم که مرا حلال کنید و از خداوند بزرگ تقاضا دارم تا شهادتم را مورد قبول قرار دهد. من برای مدتی امانتی از جانب خداوند نزد شما بودم و شما هم بخوبی در پرورش من نهایت وقت را به خرج دادید. اکنون وقت آن رسیده است که از امتحان دیگر حق تعالی سرفراز بیرون آیید و این امانتی را که پرورش داده بودید به صاحب اصلی اش برگردانید.
پدر و مادرم مرگ حق است و همه میمیرند جز ذات پاک احدیت. پدر بزرگوارم از روزی که پا به دنیا نهاده ام تا به امروز که خود را شناخته ام در آغوش باز و پر مهر و محبت شما نمو کرده ام و خیلی خوب بخاطر دارم که چه رنجها و زحماتی را در مورد من متحمل شده اید.
مادر عزیزم از همه زحماتی که به پای من کشیدی تقاضای عفو دارم و امیدوارم در روز قیامت که همه و همه برای حساب و کتاب در بارگاه عدل خداوند حاضر میشوند تو هم یکی از افتخاراتت این باشد که شهید پرورانده ای.
خواهران و برادران عزیزم مرا ببخشید که نتوانستم برادری خوب برای شما باشم، همگی شما را دوست داشتم و خواهم داشت، من کوچکتر از آن هستم که بخواهم شما را نصیحت کنم زن داداش شما در حق من خیلی خوبی و مهربانی کرده اید و امیدوارم که خداوند این کار شما را یکی از کارهای خیر و بزرگ قرار دهد. از زحمات تمامی شماها که برای من کشیدید متشکرم.
پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم هیچوقت برای من گریه نکنید و ناراحت من نباشید من امانتی پهلوی شما بودم که شما هم این امانت را تحویل خداوند دادید از شما خواهش میکنم که برای من مراسم سنگینی را تشکیل ندهید و حتی الامکان خرج کمتری برای من بکنید از همگی شماها میخواهم که هیچوقت خداوند را از یاد نبرید و همیشه در تمامی مراحل زندگی خدا را به یاد داشته باشید.
در خاتمه از همگی شماها خداحافظی میکنم و برای آخرین بار از قول من تمام فامیلها و دوستان را سلام برسانید و از همگی آنها برای من حلالی بخواهید و از همگی شماها میخواهم اگر بدی از من دیده اید من را حلال کنید.
مادر و پدر و برادران و خواهران همیشه دوستتان داشتم و همیشه بیاد شما بودم ننه جان از شما حلالی کامل را میخواهم والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
برای همگی شماها آرزوی موفقیت را دارم
گوش کنای مادر از پشت سنگر نامهای مینویسم با چشمونتر
اول سلام بروی ماهت، دوم قسم به قلب پاکت
از من نگران نباش مادر، هوای تو در قلبم میزند پر
شبها که خواب نداشتم تو را تو خواب ببینم
از باغچههای سنگر گل فشنگ میچینم
خاکمون شرف و آبرومون سیری از زندگیمون
خداحافظ مادر یک عکس فرستادم بزن به دیوار حسین زندی