یار رزمندگان باشید و از مسائل جزئی ناراحت نباشید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید حسین ورمزیار بیستم دی ماه ۱۳۴۱ در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش اسمعلی و مادرش قمر نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و در یازدهم شهریورماه ۱۳۶۰ با سمت تکاور در تنگه حاجیان گیلانغرب براثر انفجار مهمات به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای همدان به خاک سپرده شده است.
در وصیت نامه شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ.
الَّذینَ آمَنوا وَهاجَروا وَجاهَدوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم أَعظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللَّهِ ۚ وَأُولٰئِک هُمُ الفائِزونَ.
سلام به امام امت رهبر و حامى مستضعفان، پیر جماران، رهبر شکست ناپذیر و رهبر نهضت و بنیانگذار جمهورى اسلامى امام خمینى که خدایش نگهدار باد و سلام بر همه مبارزانى که در پشت جبهه و سنگر شرف و انسانیت، مقاومت و پاسدارى مى کنند و بر علیه ظلم و ستم و فساد در زمین پیکار مى کنند و لعنت و نابودى بر نیروهاى طاغوتى و مرگ بر همه مفسدان و مستکبران و جهانخواران، سرنگون باد امپریالیسم و صهیونیسم این دشمنان بشر.
برای حفظ قرآن به جبهه آمدم
من به عنوان یک سرباز اسلام که براى حفظ قرآن به جبهه آمدم و به نام رهبر انقلابم و نور چشمم و نایب امام زمانم امام خمینى؛ من تکاور حسین ورمزیار در پیشگاه خدای بزرگ سوگند یاد مى کنم که در این سرزمین جهت مقابله با کفار آمدم و به پیمانى که با رهبر و خداى خودم در شب جمعه، در آن تاریکى، در سنگر، بعد از دعاى کمیل، در جبهه گیلانغرب بستم با بعث عراق این خائنین از خدا بى خبر و نوکر آمریکا و شوروى و اسرائیل بجنگم یا در اینجا پیروزى نصیبم گردد یا به درجه رفیع شهادت برسم.
الهى همرزمانم را پیروز گردان تا بر لشکر کفار غالب گردند، چقدر شهادت در راه خدا زیباست زیرا هم قطاران زیادى را در اینجا و جبهه هاى دیگر از دست داده ام و شهید شده اند، برادران و دوستان عزیزم اگر من به آرزویم رسیدم و به میهمانى خدا رفتم در مرحله اول عکس مرا به دیوار آپارتمان که خودتان میدانید کجاست نصب کنید و تقاضاى دیگر اینکه نوحه امام حسین (ع) برایم خوانده و در مجلس ختم چند سلاح در وسط گذارده و کلاه آهنین جنگ را که بر سرم بوده بر روى تفنگها بگذارید و به همه بگوئید این مجلس ختم و ترحیم یک جانباز اسلام و انقلاب است که قبل از شهادت در صحنه کارزار با امام زمانش (عج) پیمان بسته.
ما فقط به خاطر اسلام میجنگیم
امام زمان تو شاهد باش و تاریخ تو بنویس که ما فقط به خاطر اسلام مى جنگیم و بس. سخنى کوتاه با مادرم دارم و آن اینکه مادرم افتخار کن، بر خود ببال، اگر من شهید شدم برایم اشک مریز تو مادر یک جانبازى و مانند زینب بردبار باش و به رهبر مى گویم که اى بت شکن قرن و اى اسطوره مقاومت، ما رزمندگان با تو پیمان خون مى بندیم که در نابودى این جرثومه فساد تا آخرین قطره خون خود ایستادگى نمائیم، باشد که خون ما مقدمه اى بر گشایش راه کربلا و قدس عزیز باشد.
از مردم همیشه در صحنه مى خواهم که یاور و هماهنگ با رزمندگان باشند و در پشت جبهه با ضد انقلاب و منافق ستیز نمایند و از مسائل جزئى مانند تورم و بیکارى و ... ناراحت نباشند و در صدور انقلاب و پیروزى نهایى شریک باشند.
امام را تنها نگذارید
بارى اى خانواده عزیزم؛ پس از آخرین خداحافظى از تو پدرم امیدوارم، چون شیردلان کربلا هیچگونه ناراحتى را به خود راه نده و این را هم بدانید که (أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) در آخر مجددا از برادر و خواهر و دیگر دوستان و آشنایان خداحافظى مى کنم و تنها نصیحتم به شما این است که امام و یاران او را تنها نگذارید، وصیت من این است که امام را دعا کنید.
مرگ بر منافقین که با هر ترور هویت پلید و پست خود را آشکار مى کنند.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار، از عمر ما بکاه و بر عمر او بیافزاء.
جنگ با بعثیون جنگ با آمریکاست اهداف رزمندگان رسیدن به کربلاست.
(أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ) جنگ جنگ تا پیروزى انشاءا...
مورخه ۱/۶/۱۳۶۱ هجری شمسی