يکشنبه, ۱۴ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۷
نوید شاهد_ حسین مسچی، از همراهان آیت‌الله مدنی و پزشک معالج این شهید بزرگوار به تشریح ماجرای پیشنهاد ایشان برای ساخت درمانگاه خیریه مهدیه در همدان پرداخت و گفت: به آیت‌الله گفتم ساخت درمانگاه هزینه‌بر است نه مکان داریم نه اعتبار، فرمودند «شما شروع کنید، آن‌ها با من».

به گزارش نوید شاهد همدان و به نقل از خبرگزاری فارس، به مناسبت سالگرد شهادت دومین شهید محراب، آیت‌الله شهید مدنی، به سراغ دکتر حسین مسچی یکی از همراهان این شهید والامقام که پزشک معالج ایشان بود و از بانیان احداث مرکز خیریه مهدیه همدان، رفتیم تا گپ و گفتی داشته باشیم.
دکتر مسچی در مورد آشنایی خود با شهیدمدنی و دلیل ساخت مرکز خیریه مهدیه این طور می‌گوید.
سال ۱۳۴۸ بود و آیت‌الله مدنی به همدان تبعید شده بودند، ایشان ابتدا چند سالی به همدان تبعید شدند، بعد به خرم‌آباد رفتند و بار دیگر به همدان تشریف آوردند یکی از آن روز‌ها که به مطب بنده آمده بودند، با ایشان آشنا شدم.
تعداد پزشکان آن زمان، خیلی کم بود، شاید بیش از ۱۰ یا ۱۵ نفر نبودند. خلاصه اینکه مطب‌ها شلوغ بودند و بیماران در صف انتظار، در این بین یکی از پزشکان اطلاع داد که یک روحانی بین بیماران نشسته و منتظر است.
به شهید مدنی عرض کردم؛ پدرم وصیت کرده از روحانیون و سادات پول نگیرم
من که معمولا احترام خاصی برای روحانیون به ویژه سادات قائلم؛ گفتم به ایشان بگویید تشریف بیاورید داخل؛ وقتی آمدند خواهش کردم تا بنشینند و در مورد بیماری‌شان بگویند؛ فرمودند «چند ماهی است درگیر سرفه هستم، شاید هم سال بشود. قبلا هم خرم‌آباد و تبریز نزد پزشک رفته‌ام».
شهید مدنی اهل آذرشهر تبریز بودند، همسر و دو دخترش آنجا مانده بودند و رژیم شاه آیت‌الله را تبعید کرده بودند همدان، بعد از معاینه تشخیصم سل ریوی بود، توصیه کردم در منطقه خوش آب و هوا زندگی کنند و حتما دارو‌های تجویزی را هم استفاده کنند.
نسخه را تحویل گرفتند، دست در جیب کردند که هزینه ویزیت را بدهند، بلافاصله گفتم «پولی از شما نمی‌گیرم»، ایشان ناراحت شدند و فرمودند «فقیر نیستم و توانایی پرداخت دارم» عرض کردم «به این دلیل نیست، پدرم وصیت کرده از سادات و روحانیون هزینه‌ای نگیرم».
ایشان بلند شده بودند که بروند، اما همین که این حرف را از من شنیدند، نشستند و فرمودند «معلوم است شما گرایش مذهبی دارید و...»، وقتی کمی با هم صحبت کردیم خواهش کردند اگر امکان دارد فردا تعدادی از پزشکان مومن و جمعی از اهالی همدان که اعتقادات مذهبی قوی دارند را به منزل خود دعوت کنم تا ایشان در مورد موضوعی صحبت کنند.
قبول کردم و فردا شب زمینه جلسه را ترتیب دادم، همه آمدند، ما در منزل خود منبر داشتیم، به ایشان گفتند بالای منبر بروند و صحبت کنند، اما فرمودند «من ممنوع‌المنبر هستم و نمی‌توانم بالای منبر بروم»، صندلی آوردیم، روی آن نشستند و شروع کردند به طرح مسئله، یک عکس هم از این مراسم دارم.

درمانگاهی به ابتکار شهید مدنی
شهید مدنی فرمودند؛ «در همدان رفت و آمد زیادی داشتم، از وضع مردم خبر دارم، وضعیت درمانی در این شهر مناسب نیست، از شما پزشکان خوب همدان کمک می‌خواهم تا درمانگاه خیریه‌ای برای مردم بسازیم و اسمش هم بشود «مهدیه».
در این مراسم مرحوم دکتر معز، دکتر حوائجی، دکتر فروغی و دکتر ترابی حضور داشتند، بین ما در این خصوص که امکان ساخت درمانگاه وجود ندارد؛ بحث شد؛ گفتیم «حاج آقا! درمانگاه جا می‌خواهد، هزینه ساخت می‌خواهد، پزشک می‌خواهد، دارو می‌خواهد، وسیله می‌خواهد؛ کلاً هزینه‌بر است» ایشان جواب دادند «آن‌ها با من»، تعجب کردیم که یک روحانی چطور می‌تواند این هزینه‌ها را تامین کند، ایشان ادامه دادند «روز جمعه تعدادی از خیران را به حیاط مسجد مهدیه دعوت کنید، افرادی که توانایی کمک مالی داشته باشند».
گفتم برای شروع ۳۰۰ هزار تومان می‌خواهیم؛ شهید مدنی ۵۰۰ هزار تومان جمع کرد
همین کار را انجام دادیم و تعدادی زیادی را دعوت کردیم، ایشان هم آمدند و با این عنوان که «با کمک شما می‌خواهیم یک درمانگاه برای مردم نیازمند بسازیم، هرکسی می‌تواند نقدی کمک کند و آن‌هایی که الان پولی ندارند، تعهد بدهند که ماه به ماه مبلغی را برای ساخت بپردازند».
آن روز ۵۰۰ هزار تومان جمع شد در صورتی که وقتی قبلا از من سوال کرده بودند چقدر نیاز دارید، عرض کرده بودم برای شروع فعلا ۳۰۰ هزار تومان، اما بیشتر از آن چیزی که می‌خواستیم جمع شد.
به فکر این بودیم زمین درمانگاه کجا باشد که مرحوم آیت‌الله جلالی مشکل را حل کردند و زمینی که به کمک اهالی مهدیه برای ساخت مسجد خریده بودند را برای ساخت درمانگاه اهدا کردند، ایشان در مسجد جامع نماز می‌خواندند و منزلشان حوالی درمانگاه مهدیه بود، وقتی باخبر شدند، تشریف آوردند و با پزشکان شهر سر زمین که آن طرف خیابان یعنی مقابل مسجد مهدیه بود، رفتیم.
حاج آقا جلالی می‌گفتند «حالا که حاج قاسم همدانی از تهران آمده و آن طرف خیابان مسجد ساخته دیگر درست نیست ما هم مسجد بسازیم و زمین را برای ساخت درمانگاه خیریه مهدیه اهدا می‌کنیم»؛ هیات مدیریه تشکیل شد و تعدادی از آقایان دعوت شدند و آمدند که مرحوم حاج رمضان دهپیازی هم بود و شروع به ساخت درمانگاه کردند.
درمانگاه مهدیه از افتخاراتی است که با هدایت شهیدمدنی و تلاش پزشکان مسلمان و مردم خیر همدان، برای محرومان این شهر ساخته شد آن هم با ویزیت و داروی رایگان.
وقتی متوجه شدیم از جنوب شهر عده‌ای از بیماران برای درمان به درمانگاه مهدیه می‌آیند، یکی از خیرین به نام مرحوم حاج علی جباری گفت که در آن منطقه ملکی دارد و می‌تواند در اختیارمان قرار دهد تا آنجا هم یک درمانگاه دیگر بسازیم؛ این شد که درمانگاه شماره ۲ مهدیه را هم ساختیم.
کار ساخت دو درمانگاه باعث شد خدمت آیت‌الله مدنی ارادت زیادی پیدا کنم و شدم طبیب ایشان تا هرگاه نیاز داشتند، خدمت ایشان برسم و دارو ببرم، فقط کافی بود یک تلفن بزنند.
بعد‌ها که انقلاب شد، چون استاندار نداشتیم و شهردار و رئیس دادگستری و ... هم رفته بودند، همه کار‌ها متوجه آقای مدنی شده بود، ایشان به من فرمودند «من سررشته‌ای از پزشکی ندارم، می‌شود یک روز در میان بیایی و در خصوص صحبت افرادی که از پزشک یا بیمارستان شکایت دارند نظر بدهی و مشاورم بشوی؟» قبول کردم و شدم مشاور فنی و محتوایی.
آیت‌الله مدنی بعد‌ها پیشنهاد کردند؛ می‌خواهم شما را خدمت حاج آقا روح‌الله معرفی کنم تا به عنوان استاندار همدان فعالیت کنید؛ قبول نکردم و گفتم «من پزشکم، همین که در این حوزه خدمت کنم کافی است».
آیت الله مدنی بعد از مدتی به تبریز رفتند و متاسفانه آنجا توسط منافقان مورد سوء قصد قرار گرفتند و شهید شدند که خداوند روحشان را شاد و قرین رحمت کند.
آیت‌الله مدنی را از لحاظ شخصیت اجتماعی بسیار فردی قابل احترام بودند و خدمات ایشان چه در حوزه فعالیت‌های انقلابی و چه کمک به مردم هیچ گاه فراموش نمی‌شود، یاد شهید مدنی همیشه در دل مردم ایران به ویژه مردم همدان زنده است، شهیدی که قلبش برای مردم می‌تپید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده