آنان که رفتند کار حسینى کردند و آنان که ماندند باید کار زینبى بکنند
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید اروجعلی اسدی منش در اول مردادماه ۱۳۴۷ در روستای حسین آباد عاشوری از توابع شهرستان بهار دیده به جهان گشود. پدرش اسماعیل و مادرش خانم سلطان نام داشت. تا سوم ابتدایی درس خواند و به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. سوم مهرماه ۱۳۶۶ در آبادان به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ
با درود و سلام بیکران بر منجى عالم بشریت که عالم در انتظار اوست مهدى موعود و نایب بر حقش پیر جماران، یارى دهنده مستضعفان و درهم کوبنده کاخ ظالمان بر ستمگران که خانواده معظم شهدا و ارتش ۲۰ میلیونى به او چشم دوخته است یعنى امام امت و خمینى بت شکن و با درود و سلام بیکران بر جان نثاران ابا عبدالله الحسین این شب زنده داران، این حماسه سازان، این فاتحان عاشورا، این قهرمانان و پیروزى آفرینان رزمندگان اسلام که همیشه هر روز، هر ساعت، هر دقیقه حماسه هاى جدیدى مى آفریند و با درود و سلام بیکران و رحمت خداوند تبارک و تعالى بر تمامى شهداى اسلام از شهداى صدر تا شهداى حال از کربلاى حسین تا کربلاى ایران که با خون پاک خود درخت پر بار و زیباى اسلام را آبیارى نموده اند و رفتند تا به استکبار جهانى و به منافقان کوردل بفهمانند که به پیر جماران به الگوى خود رهبر خود وفادار خواهند ماند. با سلام و درود بر تمامى خانواده هاى معظم شهداء وصیت نامه خود را آغاز میکنم:
اى کسانی که فرزندان خود را در راه اسلام میدهید مگوئید که چرا فرزندم رفت و کشته شد فرزند شما در راه اسلام و در راه قرآن و در راه حسین ابن على کشته میشود، میروند تا کربلا را آزاد نمایند و در این راه شهید میشوند به هر حال پیروزند چه بکشند و چه کشته شوند و، اما پیامى دارم به منافقان کوردل چه داخلى چه خارجى، اى منافقان، اى دشمنان اسلام شما تا به حال دانستید و مى دانید هیچ غلطى نمى توانید بکنید و بسیجیان پر توان با مشت هاى گره کرده خود پاسخ دندان شکنى به شما داده اند و خواهند داد و نیز وصیتى دارم براى پدر بزرگوار و مهربانم که اى پدر عزیزم میدانم زحمت مرا خیلى کشیدى، اما امیدوارم که مرا حلال کنى انتظار داشتى که من براى شما پسر خوبى باشم و اگر پسر خوبى نبوده ام مرا ببخشید و حلالم کنید.
نگذارید پشت سر امام و حزب الله حرفی بزنند
اى پدر و مادر مهربانم اگر بعضى از شایعه پراکنها و منافقان کوردل به شما گفتند که چرا پسرت را گذاشتى رفت کشته شد پاسخ دندان شکنى به او میدهى و نمى گذارى پشت سر امام و پشت سر حزب الله و پشت سر شهیدان نق بزنند و، اما وصیتى دارم براى مادر مهربانم، مادر عزیزم مرا ببخشید خیلى معذرت میخواهم از شما که مرا از کودکى تا به سن ۱۹ سالگى بزرگ نمودید و با شیر خود مرا بزرگ کردید اگر براى شما پسر خوبى نبوده ام امیدوارم حلالم کنید، چون خیلى زحمت کشیدید برایم و به هر حال حلالم کنید.
و، اما وصیتی دارم برای برادران بزرگوارم حسن و علی جان امیدوارم مرا حلال کنید و برادر عزیزم صفر على و محمد مهدى از شما برادران عزیزم طلب حلالیت میخواهم، امیدوارم حلالم کنید سلاح اسلام و سلاح تمامى شهدا و سلاح به زمین افتاده مرا بدست بگیرید و انتقام خون به ناحق ریخته شهدا را از بعثیان بگیرید و سلاح پایگاه «۹ رحمانى» را نگذارید به زمین بیفتد.
با رعایت حجاب مشتی به دهان منافقان بزنید
اما پیامى دارم براى خواهران عزیزم؛ خواهران عزیزم از شما یک به یک طلب حلالیت میخواهم و امیدوارم که زینب گونه رفتار کنید و با رعایت کردن حجاب خود مشت محکمى به دهن منافقان کوردل بزنید، هر کس پشت سر امام و حزب الله و بسیج نق مى زند با مشت گره کرده به دهان آنها بکوبید انشاءالله.
اما وصیت و پیامى دارم براى یک به یک برادران بسیج پایگاه «۹ شهید رحمانى» برادران عزیزم امیدوارم مثل همیشه که مشت محکمى به دهان یاوه گویان آمریکا و منافقان کور دل زده باشید و آرى اى برادران عزیزم شما ادامه دهندگان راه سرخ شهیدان مثل رجایى و باهنر، بهشتى، رضائى، گوهر رحمانى و هزاران هزار شهیدان دیگر مطمئن باشید که پیروزید اگر چه کشته شوید یا بکشید نگذارید بعضى از شایعه پراکنها و منافقان کوردل پشت سر شهیدان امام امت و حزب الله و بسیج نق بزنند و امیدوارم مرا حلال کنید و از شما برادران عزیزم یک به یک عاجزانه تقاضاى حلالیت مى طلبم امیدوارم از اینکه همیشه پیش هم بودیم و الان پیش هم نیستیم ناراحت نباشید امیدوارم حلالم کنید و، اما وصیتى دارم براى دوستان و آشنایان و فامیلها از شما تقاضا مى کنم که یک به یک مرا حلال کنید و اگر ناراحتى دیده اید و از من ناراحت بودید مرا حلال کنید.
آرى اى پدر عزیزم، اى مادر مهربانم دوست داشتید پسرتان مثل پسرهاى دیگر داماد شود و عروس به خانه بیاورد، اما پسر شما در سنگر اسلام نبرد با متجاوزین و دشمنان اسلام در سنگر عشق داماد شد مادر با یک دست سلاح و با دست دیگر قرآن کریم را.
خانه من وطنم است
مادر عزیزم با دستم به جاى سیب در دامادى در اینجا نارنجک پرت مى کنم اگر در آنجا باید لباس دامادى مى پوشیدم در اینجا لباسى مى پوشم که این لباس هم لباس دامادى است هم کفن جبهه اسلام و خانه من وطن من است، لباس اسلام کفن من است، آنان که رفتند کار حسینى کردند و آنان که ماندند باید کار زینبى بکنند وگرنه یزیدیند و، اما آنان که در تشییع جنازه من زحمت کشیدند و شرکن نمودند یک به یک تقاضا مى کنم که مرا ببخشند و حلالم کنند.
اگر حسین ابن على در روز عاشورا با هزاران هزار نیرو میخواست بجنگد عباى خود را به سرش کشید و گفت هر کس اینجا بماند شهید مى شود، اما بیش از ۷۲ تن نماند براى یارى حسین و آنان نیز شهید شدند، اما الان در کربلاى خمینى هزاران هزار نفر مى روند تا اسلام را پیروز کنند و شهید مى شوند. اى حسین عزیز اگر در روز عاشورا این ملت حزب الله در آنجا بود به یاریت مى شتافتند و شما را یارى مى دادند همچنان که امام امت خمینى بت شکن را یارى میکنند و در آخر از امت حزب الله از برادران بسیجى و از کسانی که شرکت کردند در تشییع جنازه من تقاضاى بخشش و حلالیت میکنم و امیدوارم که به یارى خداى تبارک و تعالى حلالم کنید. به امید پیروزى راهیان توحید بر ارتش رو به زوال عراق.
دیدار در قیامت.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار.
شهیدان زنده اند الله اکبر به خون آغشته اند الله اکبر
شهیدان میوه باغ بهشتند وصیت نامه را با خون نوشته
شهیدلر پاره له قبر گدیله شهید لراسلامه فدا الیله
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته ۴/۱۲/۱۳۶۵