تداوم انقلاب، احیای دین و امنیت میهن از اهدافم برای حضور در جبهه است
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید حمیدرضا قربانی سوم تیرماه ۱۳۴۳ در شهرستان بهار به دنیا آمد. پدرش عزیز و مادرش کبرا نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و در هجدهم اسفندماه ۱۳۶۳ با سمت معاون گردان تخریب در روستای کانی شیخ سومار براثر اصابت ترکش شهید شد. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است. برادرش غلامرضا نیز به شهادت رسیده است.
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ (سوره توبه آیه ۴۱۹)
آنان که ایمان آورده اند و از وطن هجرت گزیده اند و در راه خدا با اموالشان و جان هایشان جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندى است و آنان به خصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
با سلام و درود به امام عزیز بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران و با درود بر روان پاک شهداى کربلا و ایران و با نصرت هرچه سریعتر رزمندگان اسلام؛ و اینک که با یاد خدا به جبهه آمده ام و آماده حمله بر سپاه کفر مى شوم نه براى انتقام، بلکه به منظور احیای دینم و تداوم انقلابم و امنیت میهنم و سلامتى رهبرم و براى ادامه راه شهدا پا در چکمه مى کنم و خدا را مى طلبم و از او مى خواهم که هدایتم کند به آن سو و آن راه که خود صلاح داند و اکنون مى روم تا به یارى خدا و رهبرى امام زمان (عج) پرچم لا اله الا الله را بر فراز کاخ سفید واشینگتن و کاخ سرخ کرملین و تمام بلاد غیر مسلمان بر افرازم و اگر خدا بخواهد تا به این هدف مقدسم نائل نگردم دست از مبارزه بر نخواهم داشت و اگر خداوند نظر لطفى به این بنده حقیر و ناتوانش داشته باشد و این فوز شهادت را در این راه مقدس نصیبم کرد که از پیوستن قطره هاى ناچیز خون سرخم بر دریاى بیکران خون شهدا رهگشاى عبور کشتی هاى صدور انقلاب اسلامى این ثمره جوشش خون هزاران شهید و معلول و مجروح به دیگر محرومان جامعه بشرى خواهم بود و آن هنگام است که این مسئولیت خطیر از دوشم برداشته خواهد شد.
مبادا در رختخواب بمیرید
آنقدر به جبهه مى روم و مى جنگم تا شهید شوم و اى جوانان نکند در رختخواب بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. اى جوانان مبادا در غفلت بمیرید که على (ع) در محراب عبادت شهید شد. مبادا در حال بى تفاوتى بمیرید که على اکبر حسین در راه حسین و با هدف شهید شد؛ و اى مادران، مبادا از رفتن فرزندان به جبههها خودارى کنید که فردا در محضر حضرت زینب (س) که تحمل ۷۲ تن را نمود جواب بدهید. همه مثل خاندان وهب جوانتان را به جبهه هاى نبرد بفرستید و حتى جسد او را هم تحویل نگیرید زیرا مادر وهب فرمود سرى را که در راه خدا دادم تحویل نمى گیرم؛ و اى پدر ومادر عزیزم که زحمت هاى زیادى براى من کشیدید و مرا بزرگ کردید که در پیش شما باشم و مسئولیتى را که بر عهده شما داشتم انجام دهم، مادر جان دلم مى خواست در کنار شما باشم ولى چه کنم که دلم خواست در پیش خدا باشم و این محبت خدا مرا به جبههها کشاند که در جبهه با خدا باشم.
پدر ومادر عزیزم مرا حلال کنید که حق پدر ومادرى را نتوانستم به نحو احسن انجام دهم و حلالى مرا از دوستان و آشنایان بخواهید و ضمنا اگر توفیق شهادت نصیبم شد شب اول قبر نماز وحشت بجا بیاورید و قبرم را ساده درست کنید و هر کس هم بالای سر قبرم امد اگر برایش زحمت نشد بعد از حمد هفت مرتبه سوره قدر را تلاوت کنند و برایم دعا کنند که سخت محتاجم. والسلام خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار مورخه ۱۶/۱۰/۶۳