فتح المبین، فتح تمام خوبیها برای شهید فتوحی بود
پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۱
نوید شاهد_ فتح المبین، فتح تمام خوبیها و در نهایت رسیدن به معبود برای شهید فتوحی شد و از آنجا به آسمانها راه یافت.
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید طیب فتوحی در نوزدهمین روز از بهمن ماه سال ۱۳۴۰ در روستای دهنجرد از توابع شهرستان بهار در خانوادهای مومن، متعهد و روحانی دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی را در روستای دهنجرد، دوره راهنمایی را در لالجین و دوره دبیرستان را در رشته فرهنگ و ادب (انسانی) در شهر بهار طی کرد. دوره دبیرستان شهید با شروع انقلاب و گسترده شدن اعتراضات و راهپیماییها به خصوص در بین دانش آموزان و دانشجویان سراسر کشور مصادف بود که شهید فتوحی نیز از این قائده مستثنی نبود.
ایشان از روستای دهنجرد روزها به امید برپایی تظاهرات ضدسلطنتی به بهار عزیمت میکرد و از برپاکنندگان اعتراضات دانش آموزی دبیرستان به حساب میآمد. با به ثمر نشستن انقلاب اسلامی دوره سازندگی آغاز گردید.
شهید فتوحی با گرفتن دیپلم به قصد شروع سازندگی و داشتن نقش موثر در صنعت کشور در ریخته گری مشغول گردید تا طرحی نو ریخته و خود را برای آغاز زندگی جدید آماده نماید. در این روزها بود که با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق و پیام امام به جوانان جهت یادگیری آموزش اسلحه و تشکیل ارتش بیست میلیونی به ندای امام لبیک گفته و در کنار کار و تلاش به آموزش نظامی علاقمندی نشان داد و در بسیج ثبت نام و دوره آموزش اولیه را گذراند.
از طرفی پدر اصرار داشت که فرزند را به لباس روحانیت درآورد به همین دلیل گاه و بی گاه پیشنهاد میداد که در مراکز علوم دینی ثبت نام کند، ولی شهید بزرگوار میدید که کشور در تلاطم امواج فتنههای داخلی و خارجی گرفتار است. غائله گرگان، خیانت منافقین، توطئههای کومله و دمکرات و شورش کردستان و... عزم او را جزم کرده بود که در دفاع از کشور کاری کند. ایشان بهترین راه را خدمت مقدس سربازی تشخیص داد، در بحبوحه آغاز جنگ تحمیلی در اسفند ۵۹ خود را به هنگ ژاندارمری معرفی و به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و در پادگان لشکرک تهران به آموزش و یادگیری فنون نظامی پرداخت. بعد از آموزش اولیه جهت ادامه خدمت به تیپ هوابرد شیراز منتقل گردید.
بعد از مدتها خدمت در شیراز برای جایگزینی نیروهای مستقر در خوزستان داوطلبانه جزء نیروهای اعزامی به منطقه جنگی گردید و مدتها در شوش و رقابیه و... مشغول پاسداری از آب و خاک این کشور شد. تا اینکه نیروها خود را برای عملیات آماده میکردند و شهید فتوحی نیز جزء این نیروها بود.
قبل از عملیات شهید فتوحی به مرخصی آمده و بعد از اتمام مرخصی در هنگام خداحافظی خطاب به دایی خود فرموده بود، دایی جان مواظب مادر باش، من احساس میکنم که آخرین دیدارمان است شاید دیگر نتوانم مادرم را ببینم. هیچ نگرانی ندارم مگر مادرم، چون که به غیر از من پسر دیگری ندارد و همینطور هم شد و این آخرین دیدار شد.
عید سال ۱۳۶۱ بود که عملیات بزرگ "فتح المبین" در منطقه وسیع شوش و رقابیه، دشت عباس و... آغاز شده بود. در چهارمین روز از بهار تولدی دیگر برای شهید طیب فتوحی به وقوع پیوست تا با رشادتهای خود خاطراتی ماندگار در میان رزمندگان سپاه اسلام یادگار بگذارد. شهید بزرگوار در چهارمین روز فروردین در حین مبازه با متجاوزین بعثی در معرکه و هیاهوی نبرد بر اثر اصابت ترکش توپ خمپاره روح پاکش به سوی جنان پرواز کرد و ملکوتی گردید تا بازماندگان را در غم فراغ گرفتار سازد.
روحش قرین رحمت حق باد.
ایشان از روستای دهنجرد روزها به امید برپایی تظاهرات ضدسلطنتی به بهار عزیمت میکرد و از برپاکنندگان اعتراضات دانش آموزی دبیرستان به حساب میآمد. با به ثمر نشستن انقلاب اسلامی دوره سازندگی آغاز گردید.
شهید فتوحی با گرفتن دیپلم به قصد شروع سازندگی و داشتن نقش موثر در صنعت کشور در ریخته گری مشغول گردید تا طرحی نو ریخته و خود را برای آغاز زندگی جدید آماده نماید. در این روزها بود که با آغاز تجاوز رژیم بعث عراق و پیام امام به جوانان جهت یادگیری آموزش اسلحه و تشکیل ارتش بیست میلیونی به ندای امام لبیک گفته و در کنار کار و تلاش به آموزش نظامی علاقمندی نشان داد و در بسیج ثبت نام و دوره آموزش اولیه را گذراند.
از طرفی پدر اصرار داشت که فرزند را به لباس روحانیت درآورد به همین دلیل گاه و بی گاه پیشنهاد میداد که در مراکز علوم دینی ثبت نام کند، ولی شهید بزرگوار میدید که کشور در تلاطم امواج فتنههای داخلی و خارجی گرفتار است. غائله گرگان، خیانت منافقین، توطئههای کومله و دمکرات و شورش کردستان و... عزم او را جزم کرده بود که در دفاع از کشور کاری کند. ایشان بهترین راه را خدمت مقدس سربازی تشخیص داد، در بحبوحه آغاز جنگ تحمیلی در اسفند ۵۹ خود را به هنگ ژاندارمری معرفی و به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید و در پادگان لشکرک تهران به آموزش و یادگیری فنون نظامی پرداخت. بعد از آموزش اولیه جهت ادامه خدمت به تیپ هوابرد شیراز منتقل گردید.
بعد از مدتها خدمت در شیراز برای جایگزینی نیروهای مستقر در خوزستان داوطلبانه جزء نیروهای اعزامی به منطقه جنگی گردید و مدتها در شوش و رقابیه و... مشغول پاسداری از آب و خاک این کشور شد. تا اینکه نیروها خود را برای عملیات آماده میکردند و شهید فتوحی نیز جزء این نیروها بود.
قبل از عملیات شهید فتوحی به مرخصی آمده و بعد از اتمام مرخصی در هنگام خداحافظی خطاب به دایی خود فرموده بود، دایی جان مواظب مادر باش، من احساس میکنم که آخرین دیدارمان است شاید دیگر نتوانم مادرم را ببینم. هیچ نگرانی ندارم مگر مادرم، چون که به غیر از من پسر دیگری ندارد و همینطور هم شد و این آخرین دیدار شد.
عید سال ۱۳۶۱ بود که عملیات بزرگ "فتح المبین" در منطقه وسیع شوش و رقابیه، دشت عباس و... آغاز شده بود. در چهارمین روز از بهار تولدی دیگر برای شهید طیب فتوحی به وقوع پیوست تا با رشادتهای خود خاطراتی ماندگار در میان رزمندگان سپاه اسلام یادگار بگذارد. شهید بزرگوار در چهارمین روز فروردین در حین مبازه با متجاوزین بعثی در معرکه و هیاهوی نبرد بر اثر اصابت ترکش توپ خمپاره روح پاکش به سوی جنان پرواز کرد و ملکوتی گردید تا بازماندگان را در غم فراغ گرفتار سازد.
روحش قرین رحمت حق باد.
نظر شما