اجازه رخنه منافقان در گوشه و کنار کشور را ندهید

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید سید مصطفی حسینی در سی فروردین ماه ۱۳۴۴ در شهرستان ملایر دیده به جهان گشود، پدرش اسماعیل و مادرش عفت نام داشت. دانش آموز سوم متوسطه دررشته ریاضی بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و در بیست و پنجم آبان ماه ۱۳۶۱ در سومار توسط نیرو‌های عراقی براثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای شهر سامن واقع است.
در این وصیت نامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا.
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند و در راه او شربت شهادت نوشیدند، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
با سلام و درود بیکران بر امام زمان (عج) منجی عالم و با درود و سلام بر نایب برحقش امام خمینی این بنیانگذار نهضت خونین اسلام و این پیر جماران که واقعا به ما انسانیت آموخت و ما را از پرتگاه ذلالت نجات داد و به ما معرفت و آگاهی در دین عطا فرمود و ما را به دین، وفا دار و جان به کف کرد.
درود بر شهیدانی که با نثار خون خود نهال انقلاب را آبیاری کرده و از آن درختی تنومند به وجود آوردند، سلام بر شما امت مبارز.

ای امت دلیر، هرگز امام را تنها نگذارید، کاری نکنید که باعث شود قلب امام ناراحت باشد، زیرا اگر امام ناراحت باشد، روح ما هم ناراحت است و اگر امام سلامت باشد و خوشحال ما هم روحمان خوشحال و شادمان است، اجازه ندهید که این منافقان کور دل در گوشه و کنار رخنه کنند و دست به فساد بزنند، آن‌ها را اگر قابل هدایتند هدایت کنید و اگر قابل هدایت نیستند و همچنان به اسلام و مسلمین ضربه می‌زنند از ریشه براندازید و ریشه آنان را هم بسوزاند و خاک آنان را به دریا بریزد که دیگر اثری از آن بر روی زمین نباشد.‌

ای خانواده‌های شهیدان، شما چشم و چراع این امت هستید، هرگز ناراحت و دل شکسته نشوید از اینکه فرزندان خود را از دست دادید، زیرا هم ما جایگاه خوبی داریم و هم شما اجری عظیم دارید و در پیش پروردگار روسفید هستید.‌ای حسین جان، اگر در آن زمان در رکاب تو نبودم که با دشمنان تو مبارزه کنم و خونم در کربلا برای اسلام ریخته شود اینک به یاری حسین زمان که صدای هل من ناصر ینصرنی او در جهان طنین انداز است آمده ام و آن را یاری کرده و بالاخره خونم را در کربلای ایران نثار کرده و به حق شتافتم.
پدر عزیزم تو که یک عمر برای من کار کردی و خون دل خوردی تا من به اینجا رسیدم، از خبر شهادت من ناراحت نباش و صبر و پایداری کن، می‌دانم که برای تو سنگین است، ولی صبر کن که خداوند صبرکنندگان را اجری عظیم می‌دهد؛

و تو‌ای مادر عزیزم تو که مرا در دامن پر مهر و محبت خود پرورش دادی و سال‌های عمر خود را فدای زندگی و بزرگ کردن من کردی، این دو سه روز دنیا را هم تحمل کن که خداوند بزرگ است و افتخار کن که چنین فرزندی در راه خداوند دادی.
برادر عزیزم، امیدوارم که راه مرا ادامه دهی و در خدمت به اسلام هیچ گونه کوتاهی نفرمائی تا انشالله اسلام پیروز شود.
خواهر عزیزم، امیدوارم که، چون زینب صبر کنی و افتخار به شهادت من کنی و راهم را ادامه دهی، راه مرا به آقا رضا و محمد یاد دهید و آن‌ها را یاری فرمائید به این راه و در آخر سخنی با دوستان، دوستان عزیز امیدوارم که راه مرا ادامه دهید، برادر محمدرضا ترابی امیدوارم که خداوند را هرگز فراموش نکنی و همیشه به یاد او باشی تا خداوند شما را یاری و پیروز کند.
شعار همیشگیمان را سر می‌دهیم و دعا به جان امام می‌کنیم و این دعا را هرگز فراموش نکنید خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار والسلام علیکم و رحمه الله برکاته.