يکشنبه, ۰۲ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۰۲
نوید شاهد_ گفتگو با رزمنده، جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس که از مدت حضور خود در جبهه و خاطرات شهدا می گوید.

به گزارش نوید شاهد همدان، مقاومت مردم خرمشهر، حماسه ای از یاد نرفتنی است؛ چرا که مردم این شهر در حالی به مبارزه با دشمن پرداختند که از پیش برای این تهاجم و تجاوز آمادگی نداشتند. سوم خرداد و فتح خرمشهر، آیینه گویایی از تاریخ و جغرافیای دفاع مقدس و جهاد آگاهانه و شجاعت مظلومانه ملت ایران است.
 
به همین مناسبت باقر سیلواری از جانبازان و رزمندگان دوران دفاع مقدس که در جریان آزادسازی خرمشهر به مقام والای جانبازی نائل آمده است در گفتگو با نوید شاهد همدان، اظهار داشت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ وارد دادگاه انقلاب شدم، یک ماه بعد از اتفاقات انقلاب درگیری‌های شهر‌های کردنشین آغاز شد و دموکرات‌ها قصد تجزیه طلبی داشتند و ما باید از انقلاب و حاکمیت جمهوری اسلامی دفاع می‌کردیم و باتوجه به انگیزه‌های انقلابی، در سرکوبی درگیری‌ها شرکت کردیم و بعد از مدتی از سنندج به پاوه رفتیم.

وی افزود: پس از اینکه آمریکا دید توانایی مقابله با انقلاب را ندارد، عراق و حکومت حزب بعث را تحریک به مقابله با ایران کرد و در دوم مهرماه ۱۳۵۹ یک اکیپ از نیرو‌های همدان مشتمل از بسیجیان، سپاهیان، نیرو‌های داوطلب و ... به جنوب اعزام شدیم و در جبهه شوش مستقر شدیم و پس از آن به خرمشهر رفتیم که دستور دادند به دلیل اشغال خرمشهر نمی‌توانیم وارد این شهر بشویم و از این رو در نزدیک پادگان حمید متوقف شدیم، پس از چند روز در هفتم مهر ماه به سرپل ذهاب اعزام شدیم که آنجا با فرماندهی شهید همدانی در منطقه قراویز کنترل می‌شد و دو ماه در آنجا ماندیم و مجدد به همدان بازگشتیم و پس از مدتی به عنوان داوطلب در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ به مریوان اعزام شدیم که در این منطقه هم با کومله‌ها درگیر بودیم و هم با ارتش عراق و مجدد در مرداد و شهریورماه همان سال به سرپل ذهاب رفتم.
رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: در اول آبان ماه ۱۳۶۰ پاسدار شدم و در عملیات "مطلع الفجر" شرکت کردم تا ۲۳ بهمن ماه همان سال برای عملیات "فتح المبین" سازماندهی شدیم که در این عملیات از ناحیه پا مجروح شدم و به بیمارستان اصفهان منتقل شدم و از آنجا فرار کردم و دوباره به جنوب رفتم و تا ۱۸ خرداد ۱۳۶۱ در منطقه بودم و پس از برگشت از خرمشهر جزء نخستین نیرو‌هایی بودم که به لبنان اعزام شدم و تا ۲۲ مهر ۱۳۶۱ در آنجا بودم، پس از بازگشت به ایران مسئولیت اطلاعات عملیات لشکر ۳۲ محور قصر شیرین شدم و در آنجا ماموریت شناسایی توپخانه ارتش عراق در خانقین از طرف سردار همدانی به بنده و ۴ نفر از دوستان محول شد که این ماموریت در ۳۰ مهر ماه ۱۳۶۱، روز جمعه ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه صبح بود و ما پس از عبور از خط اول "ابوالحسن جعفری" به درجه شهادت رسید، بنده و کاظم جواهری مجروح شدیم و به همراه سعید فرجیان زاده اسیر شدیم که در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۶۹ آزاد شدیم.

وی درباره مجروحیت‌های دوران جنگ نیز گفت: در عملیات فتح المبین از ناحیه پا و در عملیات بیت المقدس دست راست و پایم مجروح شد و در هنگام اسارت نیز به روی مین رفتم که حاصل آن ۵۰ درصد جانبازی است.

سیلواری در خاطره‌ای از همرزمان شهیدش گفت: در ۲۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ با بی سیم به بنده اطلاع دادند که برای جمع آوری اطلاعات عملیات به سنگر فرمانده "حاج احمد متوسلیان" بروم که من پیش جانشین ایشان "شهید شهبازی" رفتم و ایشان فرمودند دو نفر میهمان برای بازدید از خط آمده اند که یک نفر از آن‌ها را شما به همراه خود به خط بیاور و دیگری با موتور من خواهند آمد، برخلاف سر و وضع ما که خاک آلود بود میهمان‌ها به شدت آراسته و مرتب بودند، یکی از همین افراد در ترک موتور پشت سر من نشست و راهی منطقه شدیم، مسیر منتهی به منطقه خاک نرمی داشت که با مالچ نفتی پوشیده بود تا تردد راحت باشد و گرد و خاک نباشد، در هنگام عبور خمپاره‌های عراقی ما را هدف قرار دادند و ما مجبور بودیم به سختی برای اینکه آماج هدف خمپاره‌ها قرار نگیریم دائما به چپ و راست در تکاپو باشیم و من به این فرد گفتم که از پشت من را بگیر، ولی ایشان متوجه نشدند و در لحظه انفجار خمپاره به زمین افتادند و سرو وضع آن‌ها با روغن و گریس آغشته شد که خاطره جالبی بود و بعهد‌ها مشخص شد که این دو عزیز خبرنگار مجله "پیام انقلاب" بودند که این خاطره روغن مالی شدن را بعهد‌ها در مجله به چاپ رساندند.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده