کلاسهای درس همراه با ایمان باشد
شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۳۷
نوید شاهد_ در وصیت نامه شهید مسعود رستمی آمده است: برادران عزیز معلم هم توجه داشته باشند که کلاس درس ایشان نباید فقط مختص به یک سرى دروس از قبیل فیزیک و شیمى و ... شود بلکه این را بدانید که درس باید همراه با ایمان باشد وگرنه نه درس دادن ارزشى دارد و نه درس خواندن.
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید مسعود رستمی اول تیرماه ۱۳۴۶ در شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش محمود و مادرش ملوک نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و در سی بهمن ماه ۱۳۶۴ در فاو عراق به شهادت رسید. پیکر مطهرش سالها در منطقه برجای ماند و ۱۱ سال بعد پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ. کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ
پروردگارا، داورا، کریما، اى محبوب محبان، اى نجات گمراهان، اى نور دل عارفان، اى فروغ قلب خالصان، اى عطابخش گدایان، اى انیس شاکران آنان که در این امواج پر خروش حیات به جستجوى تو برخاستند تو را یافتند و، چون به تماشاى جمالت با دیده دل، اى کل الکمال نائل شدند چشم به هم زنى از تو غفلت نکردند و لحظه اى بى یاد تو به سر نبردند.
اینان تمام لذت حیات و عیش جان را در ذکر تو یافتند و به قول امام عارفان و سرحلقه عاشقان على ابن ابیطالب دل دادگانت به شب در محراب عبادت سراپا عجز و نیازند و به روز شیر بیشه شجاعت، دلشان از هجر غم تو محزون و دیده قلبشان نگران جمال دوست، اگر اجل مقدور نبود یک لحظه روحشان در کالبد مادى قرار نمى گرفت، رفتارشان تواضع، پوشاکشان اقتصاد، چشمشان متوقف از حرام و گوششان وقف شنیدن آواى محبوب، آرى اینان کاروان سالار عشقند.
پروردگارا به سوى تو مى آیم با کوله بارى از گناه که بر شانه هایم سنگینى مى کند و کمرم را خرد مى نماید. خداى من اگر امیدم به رحم و بخشش و عطوفت و مهربانى تو نبود هرگز جرات نمى کردم با این همه گناهان به سویت بیایم، پروردگارا اگر تو ستار العیوب نبودى چگونه مى توانستم در زمان حیاتم در میان این یاران باشم و با آنها زندگى کنم در میان عاشقان و عارفان و شاکران.
بارالها حال که بسوى تو مى آیم بسیار خوشحالم و امیدم آن است که مرا در جمع شهیدان همیشه شاهد قرار دهى و با شهیدان صدر اسلام و معصومین (ع) محشور گردانى، آمین یا رب العالمین. اما اکنون که عاشقانه به یاران عزیزم به سوى خدا روانم نکاتى چند به بازماندگان یادآورى مى کنم تا شاید عمل کردن به آن باعث بخشش گناهان وشادى روحم باشد.
۱) در کمال آزادى و حریت به یگانگى و وحدانیت پروردگار جهان شهادت مى دهم و معتقدم حضرت رسول گرامى اسلام (ص) آخرین پیامبر خداست و بعد از او پیامبرى نخواهد آمد و شهادت مى دهم که مولا المومنین على (ع) و یازده فرزندش جانشینان بحق رسول خدا هستند و شهادت مى دهم که آقا امام زمان مهدى موعود (عج) زنده و در پرده غیبت به سر مى برند.
۲) عزیزانم فراموش نکنید که ما ظهور و پیروزى انقلاب را مدیون یک قشر خاص از جامعه هستیم و آن هم روحانیت است. مدیون ایثارها، جان نثاری ها، از جان گذشتگیها و فداکار هاى روحانیت عزیز و در راس روحانیت امام عزیزمان هستیم. دست هایى در کار است که روحانیت را از جامعه طرد کند و جامعه بدون روحانیت یعنى انحراف جامعه از خط اصیل اسلام و همچنان که امام عزیزمان فرمودند جامعه بدون روحانیت همچون کشور بدون طبیب است. پس برادران و خواهران قدر امام بزرگوار را بدانید و قدر روحانیت در خط امام را هم بدانید و شکر خداى را به خاطر این نعمت هاى بسیار عظیم به جاى آورید.
۳) سخنى چند با خانواده ام: پدر عزیزم در این هجده سالى که در دنیا بودم زحمتم را کشیدى، پدرم اگر معنویتى در من بود که باعث شد در این راه گام بردارم اولین معلمم تو بودى و تو بودى که با آشنا کردن با آیین مقدس اسلام موجب شدى که من به سعادت دنیوى و اخروى برسم. پدر گرامیم اگر گاهى فرمانى به من دادى که از آن سرپیچى کردم مرا ببخش که من هرگز قادر نبودم گوشه اى از حق پدرى شما را به جاى آورم و امیدوارم از لغزش هاى من درگذرى و براى من دعا کنى انشاءا...
مادر عزیزم؛ اکنون سلاح تو گریه است ولى گریهای که از روى شناخت باشد، گریه اى که به قول امام عزیزمان گریه سیاسى باشد، گریه اى که دشمن شکن باشد نه گریه اى که دشمن شاد کن باشد. مادرم گریه کن اشک ببار ولى نه بر من که بر على اکبر حسین (ع) زیرا که من از على اکبر بالاتر نیستم و حق در این است که بر على اکبر گریه کنى، بر عاشوراى خون رنگ او خون هم گریه کنى کم است.
مادرم مرا حلال کن که تو بر من حق بسیار زیادى دارى چه شب نخوابیها که از بهرم کشیدى و از شیره جانت به من خورانیدى تا به این سن و سال رسیدم و اکنون نیز مرا با تمام ایثار به اسلام هدیه کردى. خداى تو را اجر دهد که زبانم قاصر است از بیان زحماتت، مجتبى را طورى تربیت کن که لباس رزم و اسلحه خون آلود مرا در بر گیرد و به رزم با دشمنان اسلام برخیزد و اسلام را یارى کند.
مادرم اگر گاهى از روى ناراحتى و یا بخاطر کم تجربگى و یا بخاطر جوانى شما را ناراحت کردم و یا حرفی زدم که نمى باید مى گفتم مرا ببخش و حلالم کن.
خواهر گرامیم؛ تو وظیفه دارى که همچون زینب کبرى (س) که پیام خون سرخ حسین و یارانش را به همه جا رسانید و قهرمان کربلا شد تو نیز پیام خون برادرت را که حفظ اسلام و انقلاب و ولایت فقیه و یارى رساندن به امام امت به همه جا برسانى و همه را آگاه سازى.
برادرم مجتبى درست را خوب بخوان، چون در آینده کشور محتاج قشر تحصیل کرده و متعهد است و تو باید با درس خواندن و با رزمت راه شهیدان خونین کفن را ادامه دهى. انشاءا...
۴) سخنى نیز با محصلین و با برادران معلم:
برادران عزیز محصل سعى کنید که یک بعدى نشوید یعنى طورى نباشید که فقط درس بخوانید و به کارهاى جمعى از قبیل انجمن اسلامى و بسیج مشغول نشوید من این گونه محصلین را خائن به اسلام میدانم عقیده دارم اگر با چنین روشى بالاترین مدرک را هم به دست آورند هیچگونه ارزشى نخواهد داشت زیرا کارشان براى رضاى خداى تبارک و تعالى نبوده است. برادران عزیز انجمن اسلامى و بسیج هم نباید مسئله درس را فراموش کنند و یا به آن ارج ننهند و برایش ارزش قائل نشوند. عزیزان محصل هر موقع که مسئولین اعلام کردند که جبههها نیاز به نیرو دارد همه کارها را رها کنید و به سوى جبههها روى آورید که صلاح و سعادت در این است.
برادران عزیز معلم هم توجه داشته باشند که کلاس درس ایشان نباید فقط مختص به یک سرى دروس از قبیل فیزیک و شیمى و ... شود بلکه این را بدانید که درس باید همراه با ایمان باشد وگرنه نه درس دادن ارزشى دارد و نه درس خواندن.
در پایان از همه کسانی که به نحوى مرا مى شناختند تقاضاى حلالیت مى کنم و عاجزانه تقاضا میکنم که مرا حلال کنند و از ته قلبشان زیرا بر این واقف باشید که خداى تعالى ممکن است از حق خودش بگذرد ولى از حق مردم نخواهد گذشت مگر اینکه مردم خودشان بگذرند.
اسلام را یارى کنید، امام و روحانیت را تنها نگذارید نمازهاى جمعه و جماعت را ترک نکنید این بنده عاصى را دعا و حلال کنید. والسلام علیکم و رحمة ا... و برکاته مسعود رستمى
ان ا... مع الصابرین صبر پیشه کنید همانا خداوند با صابرین است. چهارشنبه
در وصیت نامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ. کَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ
پروردگارا، داورا، کریما، اى محبوب محبان، اى نجات گمراهان، اى نور دل عارفان، اى فروغ قلب خالصان، اى عطابخش گدایان، اى انیس شاکران آنان که در این امواج پر خروش حیات به جستجوى تو برخاستند تو را یافتند و، چون به تماشاى جمالت با دیده دل، اى کل الکمال نائل شدند چشم به هم زنى از تو غفلت نکردند و لحظه اى بى یاد تو به سر نبردند.
اینان تمام لذت حیات و عیش جان را در ذکر تو یافتند و به قول امام عارفان و سرحلقه عاشقان على ابن ابیطالب دل دادگانت به شب در محراب عبادت سراپا عجز و نیازند و به روز شیر بیشه شجاعت، دلشان از هجر غم تو محزون و دیده قلبشان نگران جمال دوست، اگر اجل مقدور نبود یک لحظه روحشان در کالبد مادى قرار نمى گرفت، رفتارشان تواضع، پوشاکشان اقتصاد، چشمشان متوقف از حرام و گوششان وقف شنیدن آواى محبوب، آرى اینان کاروان سالار عشقند.
پروردگارا به سوى تو مى آیم با کوله بارى از گناه که بر شانه هایم سنگینى مى کند و کمرم را خرد مى نماید. خداى من اگر امیدم به رحم و بخشش و عطوفت و مهربانى تو نبود هرگز جرات نمى کردم با این همه گناهان به سویت بیایم، پروردگارا اگر تو ستار العیوب نبودى چگونه مى توانستم در زمان حیاتم در میان این یاران باشم و با آنها زندگى کنم در میان عاشقان و عارفان و شاکران.
بارالها حال که بسوى تو مى آیم بسیار خوشحالم و امیدم آن است که مرا در جمع شهیدان همیشه شاهد قرار دهى و با شهیدان صدر اسلام و معصومین (ع) محشور گردانى، آمین یا رب العالمین. اما اکنون که عاشقانه به یاران عزیزم به سوى خدا روانم نکاتى چند به بازماندگان یادآورى مى کنم تا شاید عمل کردن به آن باعث بخشش گناهان وشادى روحم باشد.
۱) در کمال آزادى و حریت به یگانگى و وحدانیت پروردگار جهان شهادت مى دهم و معتقدم حضرت رسول گرامى اسلام (ص) آخرین پیامبر خداست و بعد از او پیامبرى نخواهد آمد و شهادت مى دهم که مولا المومنین على (ع) و یازده فرزندش جانشینان بحق رسول خدا هستند و شهادت مى دهم که آقا امام زمان مهدى موعود (عج) زنده و در پرده غیبت به سر مى برند.
۲) عزیزانم فراموش نکنید که ما ظهور و پیروزى انقلاب را مدیون یک قشر خاص از جامعه هستیم و آن هم روحانیت است. مدیون ایثارها، جان نثاری ها، از جان گذشتگیها و فداکار هاى روحانیت عزیز و در راس روحانیت امام عزیزمان هستیم. دست هایى در کار است که روحانیت را از جامعه طرد کند و جامعه بدون روحانیت یعنى انحراف جامعه از خط اصیل اسلام و همچنان که امام عزیزمان فرمودند جامعه بدون روحانیت همچون کشور بدون طبیب است. پس برادران و خواهران قدر امام بزرگوار را بدانید و قدر روحانیت در خط امام را هم بدانید و شکر خداى را به خاطر این نعمت هاى بسیار عظیم به جاى آورید.
۳) سخنى چند با خانواده ام: پدر عزیزم در این هجده سالى که در دنیا بودم زحمتم را کشیدى، پدرم اگر معنویتى در من بود که باعث شد در این راه گام بردارم اولین معلمم تو بودى و تو بودى که با آشنا کردن با آیین مقدس اسلام موجب شدى که من به سعادت دنیوى و اخروى برسم. پدر گرامیم اگر گاهى فرمانى به من دادى که از آن سرپیچى کردم مرا ببخش که من هرگز قادر نبودم گوشه اى از حق پدرى شما را به جاى آورم و امیدوارم از لغزش هاى من درگذرى و براى من دعا کنى انشاءا...
مادر عزیزم؛ اکنون سلاح تو گریه است ولى گریهای که از روى شناخت باشد، گریه اى که به قول امام عزیزمان گریه سیاسى باشد، گریه اى که دشمن شکن باشد نه گریه اى که دشمن شاد کن باشد. مادرم گریه کن اشک ببار ولى نه بر من که بر على اکبر حسین (ع) زیرا که من از على اکبر بالاتر نیستم و حق در این است که بر على اکبر گریه کنى، بر عاشوراى خون رنگ او خون هم گریه کنى کم است.
مادرم مرا حلال کن که تو بر من حق بسیار زیادى دارى چه شب نخوابیها که از بهرم کشیدى و از شیره جانت به من خورانیدى تا به این سن و سال رسیدم و اکنون نیز مرا با تمام ایثار به اسلام هدیه کردى. خداى تو را اجر دهد که زبانم قاصر است از بیان زحماتت، مجتبى را طورى تربیت کن که لباس رزم و اسلحه خون آلود مرا در بر گیرد و به رزم با دشمنان اسلام برخیزد و اسلام را یارى کند.
مادرم اگر گاهى از روى ناراحتى و یا بخاطر کم تجربگى و یا بخاطر جوانى شما را ناراحت کردم و یا حرفی زدم که نمى باید مى گفتم مرا ببخش و حلالم کن.
خواهر گرامیم؛ تو وظیفه دارى که همچون زینب کبرى (س) که پیام خون سرخ حسین و یارانش را به همه جا رسانید و قهرمان کربلا شد تو نیز پیام خون برادرت را که حفظ اسلام و انقلاب و ولایت فقیه و یارى رساندن به امام امت به همه جا برسانى و همه را آگاه سازى.
برادرم مجتبى درست را خوب بخوان، چون در آینده کشور محتاج قشر تحصیل کرده و متعهد است و تو باید با درس خواندن و با رزمت راه شهیدان خونین کفن را ادامه دهى. انشاءا...
۴) سخنى نیز با محصلین و با برادران معلم:
برادران عزیز محصل سعى کنید که یک بعدى نشوید یعنى طورى نباشید که فقط درس بخوانید و به کارهاى جمعى از قبیل انجمن اسلامى و بسیج مشغول نشوید من این گونه محصلین را خائن به اسلام میدانم عقیده دارم اگر با چنین روشى بالاترین مدرک را هم به دست آورند هیچگونه ارزشى نخواهد داشت زیرا کارشان براى رضاى خداى تبارک و تعالى نبوده است. برادران عزیز انجمن اسلامى و بسیج هم نباید مسئله درس را فراموش کنند و یا به آن ارج ننهند و برایش ارزش قائل نشوند. عزیزان محصل هر موقع که مسئولین اعلام کردند که جبههها نیاز به نیرو دارد همه کارها را رها کنید و به سوى جبههها روى آورید که صلاح و سعادت در این است.
برادران عزیز معلم هم توجه داشته باشند که کلاس درس ایشان نباید فقط مختص به یک سرى دروس از قبیل فیزیک و شیمى و ... شود بلکه این را بدانید که درس باید همراه با ایمان باشد وگرنه نه درس دادن ارزشى دارد و نه درس خواندن.
در پایان از همه کسانی که به نحوى مرا مى شناختند تقاضاى حلالیت مى کنم و عاجزانه تقاضا میکنم که مرا حلال کنند و از ته قلبشان زیرا بر این واقف باشید که خداى تعالى ممکن است از حق خودش بگذرد ولى از حق مردم نخواهد گذشت مگر اینکه مردم خودشان بگذرند.
اسلام را یارى کنید، امام و روحانیت را تنها نگذارید نمازهاى جمعه و جماعت را ترک نکنید این بنده عاصى را دعا و حلال کنید. والسلام علیکم و رحمة ا... و برکاته مسعود رستمى
ان ا... مع الصابرین صبر پیشه کنید همانا خداوند با صابرین است. چهارشنبه
۲۰/۹/۶۴
نظر شما