ملاقات شهید با امام زمان (عج) در پایگاه هوایی نوژه/آتش حیا کرده بود تا جای دستان مهدی فاطمه را بسوزاند
پنجشنبه, ۰۷ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۳۷
نوید شاهد - به مناسبت روز پدر با احمد امیرگان پدر شهید «امیر امیرگان» گفتگویی انجام دادیم و ایشان از خصوصیات و خاطرات دیدار فرزندش با امام عصر (عج) در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان و عنایات حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء به فرزندش تعریف کرد.
به گزارش نوید شاهد همدان، در آستانه میلاد حضرت علی (ع) و روز پدر به سراغ پدر یکی از شهدای ارزشمند استان میرویم و در گپ و گفتی با احمد امیرگان پدر شهید نوجوان امیر امیرگان، خاطرات پدر و پسری مبارز و انقلابی را مرور میکنیم.
احمد امیرگان در توصیف اخلاق و خصوصیات امیر شهیدش گفت: فرزندم امیر در چند مورد قهرمان بود که تعصبات مذهبی، پیروی از ائمه اطهار و ولایت بارزترین مواردی بود که امیر در آن مدال قهرمانی را بر گردن انداخت.
حرام، حرام است چه یک لقمه، چه همه لقمه
وی در خاطراتی از فرزندش گفت: در دوران کودکی امیر، ما در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان زندگی میکردیم، قبل از انقلاب فتوایی از سوی مجتهدان صادر شد که مصرف سوسیس و کالباس را به جهت آن که بخشی از مبلغ فروش آن صرف تبلیغ بهائیت میشد، ممنوع کرده بودند و ما نیز در پی این فتوا از این اقلام در منزل استفاده نمیکردیم، یک روز همسایه ما جشن تولدی برای پسرش تدارک دیده بود، امیر شش ساله ما نیز به این مراسم رفته بود، خانم همسایه برای پذیرایی ساندویچ کالباس فراهم کرده و در بین میهمانان توزیع کرده بود، ولی امیر از خوردن ساندویچ ممانعت کرده بود. خانم همسایه با دیدن رفتار امیر به منزل ما آمد و برای مادر امیر این جریان را تعریف کرده و از ایشان خواسته بود تا برای راضی کردن امیر به منزل ایشان برود. مادر امیر به درخواست خانم همسایه به منزل آنها رفته و به امیر گفته بود که حداقل یک لقمه از این غذا را بخور، صاحبخانه زحمت کشیده است، ولی امیر گفته بود حرام حرام است چه یک لقمه چه همه لقمه.
ملاقات با امام زمان (عج) در پایگاه هوایی نوژه
امیرگان در خاطرهای دیگر بیان کرد: امیر در دوران نوجوانی بسیار پیگیر این مسئله بود که امام زمان (عج) را ببیند و از این رو نوارهای آقای کافی را با دقت گوش میداد و از همه، راههای ملاقات با امام زمان را جویا میشد، در یکی از روزها که به منزل بازگشتم دیدم که تسبیح به دست روی پلهها نشسته و مشغول ذکر گفتن است، وقتی از ایشان پرسیدم چه میگوید گفت که شنیدم اگر ۳۰۰ بار ذکر خاصی را بگویی موفق میشوی امام زمان (عج) را ببینی، چند روز بعد در تشییع جنازه شهید نوژه موفق به ملاقات امام زمان (عج) شده بود و آقا با امیر صحبت کرده و گفته بودند «به مردم بگو اتفاقی برای پایگاه نمیافتد نگران نباشند». همچنین در آن روز، صورت امیر به دلیل نیش زنبور سرخ و متورم شده بود که آقا صاحب الزمان (عج) با دست مبارکشان بر روی صورت امیر دست کشیده بودند، چند روز پس از این اتفاق در روز عیدفطر نماینده امام خمینی (ره) در پایگاه، امیر را به دفترش دعوت کرد و از وی خواست تا ماجرای دیدارش با امام عصر (عج) را تعریف کند، ولی امیر از تعریف کردن سرباز زد و بعد از اصرارهای ایشان، امیر گفت تنها من نبودم که آقا را دیدم بلکه همه افراد ایشان را میدیدند که با اسب پشت سر جنازه شهید نوژه حرکت میکردند.
چند روز از آن اتفاق گذشت تا اینکه از طریق نماینده امام، ما به دیدار امام خمینی (ره) در قم دعوت شدیم. با امیر به قم رفتیم و پس از زیارت حضرت معصومه (س) به دیدار امام مشرف شدیم.
آتش حیا کرده بود تا جای دستان مهدی فاطمه را بسوزاند
وی افزود: فرزندم امیر در هشتم اسفندماه ۱۳۶۶ به شهادت رسید پیکر فرزندم به ضرب بمب متلاشی شده و سوخته بود. حتی پیکر همرزمش شهید "علی عباس نیا" نیز کاملا سوخته بود، ولی جای دستهای مبارک امام عصر (عج) در صورت امیر سالم مانده بود و این نشان از صداقت گفتههای امیر و اینکه آتش حیا کرده بود تا جای دستان مهدی فاطمه را بسوزاند، دارد. نام امیر در کتاب "وصال" که درباره شهدایی که با امام عصر(عج) دیدار داشتند نگارش شده، قید شده است.
پدر شهید امیرگان تاکید کرد: امیر علاقه زیادی به ورزش داشت و در رشته جودو، عناوین زیادی کسب کرده بود از جمله چندین ماه قبل از شهادت در خردادماه و در مسابقات قهرمانی جودو در تهران، به مقام نایب قهرمانی رسیده بود.
وی اظهار داشت: امیر نوجوانی پاکدامن و اهل تقوا بود به طوری که همه فامیل ایشان را دوست داشتند و عزیز همه بود.
انتهای پیام/
نظر شما