بانوی بسیجی و طلبه در گفتگو با نوید شاهد:
نوید شاهد – زینب نجاتی بانوی بسیجی و طلبه ای است که به وظیفه جهادی خود عمل کرده و به تغسیل اموات کرونایی مشغول شد. او تعریف کرد: «هر میت را با نام یک شهید غسل و کفن و ثواب این کار را به روح یک شهید هدیه می‌کردیم. همواره این کار باعت آرامش روحی ما می‌شد و در طول مدتی که تغسیل انجام می‌دادیم از شهدا میخواستم که به ما قوت قلبی بدهند تا این وظیفه مهم را به سرانجام برسانیم.»

نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران: همزمان با شیوع ویروس کرونا در کشور طلاب حوزه‌های علمیه در بخش‌های مختلف اعم از ضدعفونی معابر و منازل، تولید ماسک و توزیع اقلام بهداشتی فعال شدند و در روزهایی که ویروس کرونا امان مردم را بریده و بسیاری را در خانه قرنطینه کرده بود، برخی جهادگران طلبه خواهر لباسی نو به تن کرده‌ و در کنار قهرمانان سلامت، بی‌ادعا به نبرد با کرونا پرداختند.

در این میان طلبه‌های خواهر نیز با تمام توان و قدرت خود به میدان آمدند تا فوتی‌های کرونایی را غسل و کفن کرده و لباس آخرت را به آنان بپوشانند و به دیار ابدی بدرقه‌شان کنند.

اینان جهادگران و سربازانی هستند که کمتر نامی از آن ها برده شده و تصور افراد از حضور آنان،  تنها حضور در جبهه حوزه و منبر است.

تغسیل اموات به نیابت از یک شهید

از این رو با زینب نجاتی خواهر بسیجی و طلبه شهرستان ورامین گفتگویی انجام داده‌ایم که ماحصل آن تقدیم مخاطبان نوید شاهد می‌شود:

در ابتدا خودتان را معرفی کنید و از سوابق کاریتان بگویید.

نجاتی: زینب نجاتی هستم. سال 1359 در شهرستان ورامین به‌دنیا آمدم. تحصیلاتم را در سطح دو‌حوزه علمیه کوثر ورامین به اتمام رساندم و عضو بسیج این شهرستان نیز هستم. سعی کرده‌ام هر زمان نیاز به کمک و همکاری باشد در حد توانم حضور داشته باشم و یکی از عرصه‌هایی که احساس تکلیف کردم، بحث تکفین و تغسیل اموات کرونا بود.

از چه زمانی کار تغسیل اموات را شروع کردید؟

نجاتی: با آغاز شیوع ویروس کرونا فعالیت‌های جهادی را با گروه‌های جهادی شروع کردم. البته خودم را جهادگر نمی‌دانم چون مسئولیت بسیار بزرگی است، اما دوست داشتم در کنار جهادگران باشم و من نیز کمکی کرده باشم.

چه عاملی باعث شد وارد کار تغسیل اموات شوید؟

نجاتی: اوایل که این بیماری همه‌گیر شده و ترس و وحشت در بین مردم بوجود آمده بود، به ما گفتند؛ که عرصهِ جنگ با دشمن است و باید در این عرصه حضور پیدا کنیم. چه دشمنی که موشک پرتاب می‌کند و چه دشمنی که ویروس پراکنی می‌کند. همانگونه که می‌گفتیم: «کاش دورهِ جنگ بودیم و خدمتی می‌کردیم»، پس الان زمان آن رسیده که در کنار مردمی باشیم، که عزیزانش فوت می‌کنند و نگران آن هستند که امواتشان مثل زمان قبل از کرونا غسل داده شوند. با توکل به خدا کارم را آغاز کردم و این امر هم یکی از ابعاد کارهای جهادی است. چون جهاد فقط اسلحه به دوش گرفتن نیست؛ بلکه جهاد علمی، جهاد اقتصادی و ... هم داریم.

درباره تغسیل اموات کرونایی، از آنجایی که حرمت و شأن اموات مومن باید حفظ شود، یکی از خواهران به من پیام داد که هر کدام از طلبه‌ها می‌توانند برای تطهیر اموات کرونایی اعلام آمادگی کنند. چون غسال‌ها نمی‌دانستند چه شرایطی در انتظارشان است و البته حق هم داشتند. پس ما باید تصمیم می‌گرفتیم و این یک تصمیم احساسی نبود زیرا کرونا با کسی شوخی نداشت و فقط خود ما رو درگیر نمی‌کرد، بلکه ممکن بود کل خانواده را درگیر کند.

ممکن بود طلاب در خانواده‌های خود فردی که دچار بیماری‌ زمینه‌ای بوده، داشته باشند، ولی با این حال ما بسم الله گفتیم و در این جهاد شرکت کردیم. مثلاً یکی از استادانم با اینکه همسرشان بیمار بود وقتی دید، عرصه خالی است و کسی اعلام آمادگی نمی‌کند، پذیرفت و در کنار ما به تغسیل اموات پرداخت.

خانواده شما با این امر مخالفتی نداشتند؟

نجاتی: خیر. با اینکه همسرم بیماری دیابت و ریه داشت اما اسمش را نوشت که اگر نیرو نبود ایشان هم کار تغسیل را انجام بدهد. من و پدرم وقتی فتوای مقام معظم رهبری(مدظله العالی) را شنیدیم که فرمودند: «بیماری مانع از انجام غسل و کفن نمی شود» حجت بر ما تمام شد و وارد این عرصه شدیم. برای خانواده من فرمان رهبری فصل الخطاب بود و حتی دخترم می‌گفت؛ اگر کسی نیست من هم حاضرم در این امر جهادی حضور داشته باشم. اما من حاضر بودم تنهایی این کار را بکنم که دخترم با این صحنه‌ها مواجه نشود.

 آیا تکفین و تغسیل اموات کرونایی لازم است؟

نجاتی: شاید این شبهه وجود داشت که در شرایطی که کرونا آنقدر جدی شده و جان مردم را نشانه گرفته است و با توجه به اینکه اوایل ترس مردم هم خیلی بیشتر از الان بود، حال لازم است که تطهیر اموات صورت بگیرد یا خیر؟...

ما در این شرایط به روایات مراجعه کردیم که بیان شده است: «دفن بدن مؤمن بر همهِ مسلمانان واجب است». اما  مسألهِ سخت و نگران کننده‌ای بود، زیرا امکان ابتلا به این بیماری همه‌گیر بیشتر می‌شد. از آنجایی که افرادی برای تغسیل این اموات فعالیت می کنند، من این امر واجب کفایی را وظیفه خود نمی‌دانستم. ابتدا خیلی مردد بودم. اما این روایات دلم را قرص کرد که این یک امر واجبی هست و من به عنوان یک مسلمان وظیفه‌ دارم.

البته فقط وظیفه طلاب نیست، اگرچه طلبه‌ها باید پیشقدم باشند اما این دِینی بر گردن همه مسلمانان است و غسل و کفن، قطعاْ در حال و روز افرادی که از دنیا رفتند تاثیر می‌گذارد. شاید شبهه‌ای پیش بیاد که روحی که از بدن جدا شده چه نیازی به غسل و کفن داره؟ چون جسم، درد را حس نمیکند و متوجه نیست. در روایات داریم که غسل و کفن باعث آرامش روحی شخصی که تازه از دنیا رفته می‌شود. همان‌طور که وضو گرفتن برای حال دل ما خوب بوده و ما احساس آرامش می‌کنیم، قطعاْ این غسل هم برای اموات تاثیرگذار است و باعث آرامش معنوی اموات می‌شود. شخصی که تازه فوت می‌کند و از دنیا جدا شده است، وارد زندگی جدید ناشناخته‌ای می‌شود و ممکن است ترس داشته باشد بنابراین این غُسل باعث آرامش خواهد شد.

شرایطی که پیش آمد، بسیار نگران کننده و وحشت آور بود، بخصوص برای تغسیل‌ کننده‌ها زیرا باعث شده بود که آنها هم احساس ترس کنند، چراکه ممکن بود در صورت عدم اطلاع از نحوه شستن اموات، جانشان را از دست بدهند. شما ببینید در عرصه‌های گوناگون چرا جهادگران ورود پیدا می‌کنند؟ چون نیاز به همکاری بیشتر است، حتی درحالیکه سخت یا هزینهِ مالی و جانی داشته باشد.

در شرایط کرونایی بسیاری از امور مانند تهیه ماسک، حضور در بیمارستان ها و تهیه دارو توسط جهادگران انجام می‌شود.چرا شما سخت‌ترین کار را انتخاب کردید؟ 

نجاتی: چون واقعاً نیاز ضروری بود. من وقتی ثبت نام کردم، گفتم: اگر لازم باشد خبر بدهید فردای آن روز تماس گرفتند و

گفتند: برای همکاری آماده هستید؟ با اینکه همسرم مشکل دیابتی داشتند و ممکن بود ایشان هم درگیر بشوند اما من مصمم در این کار بودم. در جمع ما خواهری بود که پدرشان جانباز بود و‌ میگفت: در این مدتی که اینجا کار می‌کند، پدرش را ندیده است چون ممکن بود ناقل باشد و پدرشان را هم درگیر کند. درسته که شرایط خیلی سخت بود اما وقتی احساس نیاز و وظیفه کردیم حضور پیدا کردیم.

از سختی‌های این کار برایمان بگویید.

نجاتی: اولین سختی در همان لباس مخصوص خلاصه می‌شد. لباسی که پرستاران می پوشیدند تا از انتقال بیماری در امان باشند ما هم همان لباس چند لایه پلاستیکی و یک چکمه که آب نفوذ نکنند را می پوشیدیم. برای رضای خدا کار کردن چه کارهایی که با انسان نمی‌کند. از انگیزه‌هایی که به انسان میدهد. کسی که میگفت؛ من قبلاً خون میدیدم حالم بد می‌شد، الان در این مکان حضور پیدا کرده و کار تغسیل را انجام میدهد.

اموات کرونایی، امواتی بودن که با نوع بد کرونا از دنیا رفته بودند و گاهأ خونریزی هم داشتند و یکی از سخت‌ترین شرایط برای ما، مواجه شدن با امواتی بود که خونریزی داشتند زیرا برای غسل و‌ کفن حتما باید خونریزی قطع شود.

گاهی با خودم میگویم: خوشا به سعادت امواتی که گروه‌های جهادی آنها را تغسیل میدهند زیرا با رعایت کامل و‌ دقیق و با سلام و صلوات و آیت الکرسی و سلام بر امام حسین(ع) و امام رضا(ع) انجام میدهند و فضا خیلی معنوی است.

اولین باری که برای تغسیل رفتم، خانم مسنی از دنیا رفته بود که تازه عمل کرده بودن و چشمانش هنوز پانسمان داشت. و من با دیدن این صحنه تا دو شب تو فکر بودم و نمیتوانستم بخوابم. البته بخاطر ترس نبود، بلکه با این همه دلبستگی که ما به دنیا داشتیم ما را به تعادل می رساند.

یادم می‌آید هوا گرم بود و در شرایطی که لباس‌های خاص هم بر تن داشتیم یکی از همکاران ما به علت گرمای زیاد اکسیژن کم آورد و البته ایشان مشکل ریه هم داشت و حالش بد شد. بعد از ایشان یکی یکی بچه‌ها حالشان بد می‌شد و آنها به منزلشان رفتند و فقط من و یک خواهر دیگر ماندیم. جسم اموات نیاز به جابجایی دارد و این برای دو نفر خیلی سخت بود. گاهی میت رو بغل میکردیم تا بتوانیم کفن را پهن کنیم. این حتی برای چهار و پنج نفر هم سخت بود فقط امیدوارم که تاثیر مثبتش تا همیشه حفظ بشود.

سخت‌ترین صحنه که شاهد آن بودید چه لحظه‌ای بود؟

نجاتی: یکی از سخت‌ترین صحنه‌ها فوت دختر ۲۳-۲۲ ساله بود که من به او حس مادرانه پیدا کردم و این خیلی برایم ناراحت کننده بود و هنوز هم وقتی یادم می‌آید اشکم سراریز می‌شود. ایشان خونریزی داشت و خونریزی‌اش قطع نمی‌شد و از دیگر صحنه‌های تلخ کارم؛ روزی بود که زن و شوهری با هم از دنیا رفته بودند و این هم خیلی سخت بود.

با اقوام میت هم در ارتباط بودید؟

نجاتی: بله. اما مردم بخوبی حرفهای ستاد ملی مبارزه با کرونا را گوش کرده بودند و تعداد اندکی برای بدرقه عزیزانشان می‌آمدند. مسئله‌ای که برای من خیلی جالب بود، بعضی‌ها با کفن آماده بودند و این یعنی آمادگی کامل برای رفتن که این یک تلنگر به خود من بود؛ که آیا کفنم آماده هست یا نه. انسان برای یک سفر چند روزه خودش را آماده می‌کند. اینکه ما نمی‌خواهیم برای مردن آماده باشیم و دوست نداریم بهش فکر کنیم، بخاطر عدم دانسته های ما در دنیای پس از مرگ است. دنیا فانی است و آنچه که می‌ماند اگه کاری برای خدا انجام دادیم ارزشمند و در غیر این صورت بیهوده است.

 کاری که شما انجام می دهید نوعی ایثار اجتماعی است، از گذشت این لحظات برای ما بگویید.

نجاتی: تغسیل اموات در اصل خط مقدم است، زیرا نوعی از خودگذشتگی است. ما هر روز دو عدد ماسک به همراه یک شیلد میزدیم. یک بار ماسک کم آمد و آن لحظه بود که ایمان اشخاص مشخص می‌شود. یکی از خواهران که همیشه از خودگذشتگی داشت، گفت: من ماسک دوم را نمیزنم و ماسکش را به شخصی که ماسک نداشت هدیه کرد. انسان یاد صحنه‌هایی از جنگ می‌اندازد که همرزم‌ها ماسک را از صورت خودشان برمیداشتند و ایثار را به تصویر میکشیدند. همه میدانند که ایثار خوب است و دوست دارند که ایثار کنند اما انسانها در شرایط سخت سنجیده می‌شوند و انسان باید خودش را محک بزند.

از حس و حال زندگی در زمان تغسیل اموات بفرمایید.

نجاتی: یادم هست، خواهرم در دوران جوانی روزی از من خواست که از پنجرهِ بهشت زهرا (س) امواتی که شست و شو میدهند را ببینیم اما من هیچ وقت قبول نکردم. من تا قبل از این شرایط حتی غسالخانه را ندیده بودم. از بوی شامپو و کافور و بخار دوری می‌کردم.

اما بعدها وقتی اموات را تغسیل و تکفین می‌کردیم یک آرامش عجیبی به‌ من می‌داد. آرامشی که شاید صاحب آن جسم به آرامش رسیده بود که ما هم آرامش می‌گرفتیم. فلسفهِ غسل و کفن همین است و اگر کسی بدون غسل و کفن از دنیا رفته باشه و دفن شده باشه، اگر بدن متلاشی نشده باشه باید آن را خارج کنند و دوباره غسل و کفن بدهند. 

ما این اهمیت را در زنده‌ها درک می‌کنیم، چون میبینیم و میشنویم. اما چون صدای میت را نمیشنویم کم اهمیت است. هر میتی را با نام یک شهید غسل و کفن می‌کردیم. ثواب این کار را به روح یک شهید هدیه می‌کردیم و این امر باعت آرامش روحی ما می‌شد و در طول مدت از شهدا طلب کمک کرده و به شهدا متوسل می‌شدیم.

شما کاری را انجام می‌دهید که هرکسی حاضر به انجامش نیست. چون منفعت مادی‌ای در این کار نیست و حتی اگر منفعتی هم بود باز هم کسی حاضر به رفتن نمی‌شد. دلیل انتخاب این راه چیست؟

نجاتی: در کشور ما خیلی کارها را نیروهای جهادی انجام می‌دهند و ما احساس وظیفه کردیم. شاید برای بعضی ها کارها فقط برای زنده ها ارزش دارد و واجب نیست که برای اموات جانمان را به خطر بندازیم. در حالی که روایت داریم ادای دِینی است که بر همهِ مسلمانان واجب است، بعد از فتوای رهبری در خصوص تکفین و تغسیل، وظیفهِ طلبه‌ها مشخص شد و از همه اقشار جامعه بخصوص طلاب در صف اول خدمت بودند و دانشجویانی که برای تربیت روحی و معنوی خودشان آمده بودند.

خانم نجاتی قبل و بعد از تطهیرکننده اموات چه فرقی کرده است؟

نجاتی: خیلی تغییر کرده‌ام. حقیقت این است که ما از مرگ میترسیم، اما وقتی این صحنه‌ها را میبینیم و عمقش را درک میکنیم. میفهمیم و میدانیم که بازگشت بسوی خداست.

چه توصیهای به بازماندگان کرونایی دارید؟

نجاتی: فوت در شرایط کرونایی برای بازماندگان بسیار سخت می‌گذرد. زیرا آنها برای آخرین بار نمیتواند با عزیزانشان خداحافظی کنند، ممکن مبتلا به این ویروس بشوند و مظلومانه به خاک سپرده می‌شوند. البته اگر بحث بیوتروریسم باشد اجر شهید هم میبرند. برای فردی که فوت کرده است ظواهر مراسم تدفین مهم نیست اما خیرات و دعاها می‌تواند برایشان موثر باشد. پس باید تا جایی که بازماندگان می‌توانند برای عزیز از دست رفته‌شان خیرات و صدقات بدهند.

کلام آخر:

نجاتی: انشاالله که جهادی باشیم. باید بدانیم که عمر دنیا کوتاه است و همهِ ما روزی با این صحنه مواجه می‌شویم. انسان باید فرصت شناس باشد و بداند چه وظیفه‌ای بر دوش دارد. ما هیچوقت فکر نمی‌کردیم زمانی برسد که وارد این عرصه شویم. انشاالله این اموات برای ما دعا کنند چون آنها مظلوم بودند و دعای مظلوم‌گیرا است. دوست داشتم این واقعیت ها بیان شود و امیدوارم صحبت‌هایم موثر بوده باشد.

گفت و گو از فاطمه سوریان - سعیـده نجاتی

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده