گفت و گوی نوید شاهد با یکی از همراهان«سردار دلها»/ شهدای بادیگارد 1
نوید شاهد - وقتی کسی برای محافظت از شخصیتی جان با ارزش خود را به خطر می‌اندازد، یعنی آن شخصیت از جانش بسیار با ارزش‌تر است. به خطر انداختن خود برای محافظت از جان کسی، دلی بزرگ می‌خواهد و سری نترس که همراهان حاج قاسم این جمله را با شجاعتی وصف ناشدنی معنا کردند. به بهانه فرارسیدن نخستین سالگرد شهادت محافظانی که به همراه سپهبد شهید قاسم سلیمانی به شهادت رسیدند، با مردی از جنس همین مردان که همراه «حاج قاسم» در عراق  بوده نام مستعارش «حافظ» است، در نوید شاهد به گفتگو نشسته‌ایم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید.

لطف حضرت زهرا (س) طرح ترور «حاج قاسم» را خنثی کرد/ شهادت مُزد تقرب محافظان سردار بود

محافظان حاج قاسم شیفته اخلاق ایشان بودند

محافظان برای کسی که از لحاظ معنوی هم انسان وارسته‌ای است جان خودشان را به خطر می‌اندازند. اعضای تیم حفاظتی حاج قاسم هم شیفته‌ شخصیت و اخلاق ایشان بودند. با اینکه حفاظت از شخصیتی‌هایی همچون حاج قاسم بسیار کار مشکلی است وبچه‌ها با سختی‌های بسیار این کار را انجام می دادند، اما هرکس وارد تیم حفاظتشان می‌شد  از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و با جان و دل از حاجی محافظت می کرد.

محافظان سردار انسان‌های بی‌ریا و با اخلاصی بودند

محافظان و اعضا تیم حفاظتی حاج قاسم انسان‌هایی بی‌ریا و با اخلاص بودند که افتادگی را از سردار دلها آموخته و سرلوحه زندگیشان قرار می‌دادند و بالاخره هم مزد ایثار خود را گرفتند(وقتی از محافظ حاج قاسم صحبت می‌کنم منظورم همه بچه‌ها و بخصوص شهیدان پورجعفری، طارمی و زمانیان و بقیه دوستان است). هیچ وقت ازجایگاهشان سوء استفاده نکردند. در ملاقات‌ها سعی می‌کردند به واسطه معذورات حفاظتی خدشه‌ای به صمیمیت فضای دیدار به وجود نیاید. در محل زندگی شان نیز کسی نمی‌دانست که محافظ حاج قاسم هستند و پس از شهادتشان وقتی به محل زندگیشان مراجعه کردیم کسبه و اهل محل با بنرهای تسلیت در و دیوار را سیاهپوش کرد‌ه‌ بودند، وقتی درمورد این شهدای بزرگوار می‌پرسیدیم با تعجب می‌گفتند: «شهید را می‌شناختیم اما نمی‌دانستیم محافظ سردار سلیمانی است.»

کجا کسی دیده که فرمانده‌ با محافظانش بر سر یک سفره بنشیند

سردار روحیات اخلاقی خاصی داشت. به اعضای تیم حفاظتشان اهمیت خاصی می‌داد، رابطه‌اش با محافظ‌ها و اعضاء تیم حفاظتی اش واقعا رابطه پدر و فرزند بود. کجا کسی دیده که فرمانده‌ای با محافظانش بر سر یک سفره بنشیند و برایشان لقمه بگیرد. یکی از دوستان مدافع حرم تعریف می‌کرد که در سوریه شهید «زمانی نیا» را دیدم و گفتم: «می‌توانم حاج قاسم را ببینم و یک عکس یادگاری با ایشان بگیرم؟» شهید زمانی گفت: « بیا و از دست ایشان لقمه بگیر که برکت است.» این دوستمان می‌گفت صبحانه‌ای که لقمه از دست حاج قاسم گرفتم را هیچ وقت فراموش نمی کنم.

نیرویی خاص و دست الهی از این مجموعه حفاظت می‌کرد

سردار سلیمانی مورد عنایت خاص اهل بیت بود و ارادت خاصی به ائمه معصومین (علهیم السلام) به ویژه حضرت فاطمه (س) داشت و در عملیات‌ها هم به ایشان توسل می‌کرد. در سفری که برای شرکت در مراسم فاطمیه به کرمان داشت، طرح ترورشان خنثی شد. محلی برای این کار آماده و مواد منفجره بسیاری تهیه شده بود تا شبی که برای مراسم به کرمان می رفت، عملیات ترور انجام شود. به لطف خانم فاطمه زهرا(س) و اِشراف دوستان این نقشه شوم خنثی شد و این چیزی جز لطف و عنایت ائمه به ایشان نبود. اعتقاد ما بر این است که نیرویی خاص و دست الهی از این مجموعه حفاظت می‌کرد.

حاج قاسم چهره بسیار تاثیرگذاری در منطقه بود

حاج قاسم چهره بسیار تاثیرگذاری در منطقه بود و بین قبایل عرب در عراق بسیار محبوبیت داشت. مجادله‌های قبیله‌ای بین خودشان را با حاج قاسم داوری می‌کردند و صحبت‌هایش را با جان و دل می‌شنیدند و می‌پذیرفتند و برای ایشان ارزش و احترام بسیاری قائل بودند. ایشان یک مدیر لایق و یک فرمانده خوب میدانی بود. زمانی که تیم حفاظت خسته می شد، حاج قاسم خودش کارها را انجام می‌داد و یا گاهی بدون محافظ می‌رفت. البته این رابطه دو طرفه بود، در عملیات‌های خارج از کشور دوستانی که همراهش بودند با وجود اینکه گاهی ۳ تا ۴ ساعت بیشتر استراحت نداشتند اما این خستگی‌ها خدشه‌ای به کارشان وارد نمی‌کرد و بسیاری موارد که احساس خطر می‌کردند بدون انتقال موضوع به سردار، موانع را دفع می‌کردند تا حاجی با آرامش کارش را انجام دهد.

خاطره از حضور بدون محافظ حاج قاسم در مرکز خرید

یک روز در یک مجتمع پوشاک مرکز شهر حاج قاسم را به همراه دخترشان دیدم که بدون محافظ برای خرید تشریف آورده بودند. نزدیک نرفتیم که مبادا ایشان شناخته شود و از دور مواظبشان بودیم. صاحب مغازه ای که ایشان برای خرید آنجا تشریف برده بود باور نمی کرد که فرمانده سپاه قدس بدون محافظ جهت خرید مراجعه کرده است.

زیارت عاشورا می‌خواندند

سردار دلها زیبنده ایشان است، واقعا بر دل حکومت می کرد. وقتی بچه‌ها موقع اذان صبح دنبال حاج قاسم می رفتند تا زمانی که به محل مورد نظر برسند داخل ماشین زیارت عاشورا می‌خواندند و این فضاها رابطه شان را عمیق‌تر می‌کرد، طوری که هیچ کدام از بچه‌های تیم حفاظت حاضر نبودند جای خود را عوض کنند و بالاخره هم مزد زحمات و تقربشان را با شهادت گرفتند. خداوند جایگاهشان را متعالی‌ گرداند. آنها رفتند، اما این راه ادامه دارد و کم نخواهیم داشت محافظانی که جان خود برای محافظت از شخصیت‌های نظام بر طبق اخلاص می‌گذارند.

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
حسین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۳۶ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۳
0
1
بسیار زیبا بود تشکر.
ا
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده