برای حفظ وحدت و استقرار حکومت الهی به جبهه رفتم
جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۰۵
نوید شاهد_ در وصیتنامه شهید علی حیدر احمدی آمده است: من به جبهه رفتم تا وحدت مسلمانان حفظ شود و حکومت الله بر سراسر گیتى حاکم شود.
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید علی حیدر احمدی اول فروردین ماه ۱۳۴۳ در روستای دره غول از توابع شهرستان بهار به دنیا آمد. پدرش شیرعلی و مادرش آهو نام داشت. تا دوم ابتدایی درس خواند، در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و در دوازدهم آذر ماه ۱۳۶۳ در قصر شیرین به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
در وصیتنامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَیُقتَلونَ ۖ.
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام به پیشگاه، ولی عصر آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش حضرت امام خمینى و با سلام به لبیکگویان حسین زمان یعنى امام خمینى که جان خویش را بر طبق اخلاص گذاشته و لرزه بر اندام کفر جهانى انداختهاند و با درود فراوان به ارواح طیبه شهداى به خون خفته صدر اسلام مخصوصاً شهداى جنگ تحمیلى و استکبار جهانى برعلیه ایران اسلامى.
با سلام به پدر و مادر گرامیم که زحمات زیادى درراه به ثمر رساندنم کشیدهاند، درحالیکه صحیح و سالم هستم وصیتنامه خود را براى بازماندگانم و امت حزبالله مینگارم.
برادران عزیز بنده کوچکتر از آنم که به شما توصیه کنم فقط خواستم هدف خود را از شرکت کردن در جبهههای نبرد حق علیه باطل بازگو کنم؛ هدف من از شرکت در جبهه فقط براى رضاى خدا و لبیک گفتن به نداى هل من ناصر حسین (ع) که از حلقوم فرزند راستین خمینى کبیر درمیآید بوده است من میروم تا اسلام بماند من رفتم تا شرف و عزت و ناموس ما بماند.
من رفتم تا مکتب سرخ شهادت که معلم آن حسین (ع) است بماند، من رفتم تا وحدت مسلمانان حفظ شود و حکومت الله بر سراسر گیتى حاکم شود، برادران عزیز امام را تنها نگذارید و گوشبهفرمانش باشید از ولایتفقیه که ادامه دهنده راه انبیاء است حمایت کنید و از نهادهاى انقلابى که از خون هزاران شهید به وجود آمده است پشتیبانى کنید و وحدت و یکپارچگى خود را حفظ کنید و از تفرقه بپرهیزید که تفرقه یکى از کارهاى شیاطین میباشد و دیگر اینکه نگذارید جبههها خالى شود و جنگ را مسئله اصلى خود قرار دهید و به جبههها هجوم آورید و کار دشمنان اسلام را یکسره کنید که انشاءالله پیروزى نزدیک است و از والدین عزیزم میخواهم که در فراق من بیصبری نکنند، زیاد گریه نکنند و با صبر و شکیبایى خود روح مرا شاد و امید دشمنان اسلام را ناامید کنند و از برادرانم و تمام برادران حزبالله میخواهم که راهم را ادامه دهند و نگذارند اسلحهام به زمین افتاده شود و در آخر از کسانی که در تشییعجنازهام شرکت کردهاند چه روستاى دره غول و با روستاهاى اطراف حلالى میخواهم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته على حیدر احمدى
در وصیتنامه این شهید میخوانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَیُقتَلونَ ۖ.
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام به پیشگاه، ولی عصر آقا امام زمان (عج) و نایب برحقش حضرت امام خمینى و با سلام به لبیکگویان حسین زمان یعنى امام خمینى که جان خویش را بر طبق اخلاص گذاشته و لرزه بر اندام کفر جهانى انداختهاند و با درود فراوان به ارواح طیبه شهداى به خون خفته صدر اسلام مخصوصاً شهداى جنگ تحمیلى و استکبار جهانى برعلیه ایران اسلامى.
با سلام به پدر و مادر گرامیم که زحمات زیادى درراه به ثمر رساندنم کشیدهاند، درحالیکه صحیح و سالم هستم وصیتنامه خود را براى بازماندگانم و امت حزبالله مینگارم.
برادران عزیز بنده کوچکتر از آنم که به شما توصیه کنم فقط خواستم هدف خود را از شرکت کردن در جبهههای نبرد حق علیه باطل بازگو کنم؛ هدف من از شرکت در جبهه فقط براى رضاى خدا و لبیک گفتن به نداى هل من ناصر حسین (ع) که از حلقوم فرزند راستین خمینى کبیر درمیآید بوده است من میروم تا اسلام بماند من رفتم تا شرف و عزت و ناموس ما بماند.
من رفتم تا مکتب سرخ شهادت که معلم آن حسین (ع) است بماند، من رفتم تا وحدت مسلمانان حفظ شود و حکومت الله بر سراسر گیتى حاکم شود، برادران عزیز امام را تنها نگذارید و گوشبهفرمانش باشید از ولایتفقیه که ادامه دهنده راه انبیاء است حمایت کنید و از نهادهاى انقلابى که از خون هزاران شهید به وجود آمده است پشتیبانى کنید و وحدت و یکپارچگى خود را حفظ کنید و از تفرقه بپرهیزید که تفرقه یکى از کارهاى شیاطین میباشد و دیگر اینکه نگذارید جبههها خالى شود و جنگ را مسئله اصلى خود قرار دهید و به جبههها هجوم آورید و کار دشمنان اسلام را یکسره کنید که انشاءالله پیروزى نزدیک است و از والدین عزیزم میخواهم که در فراق من بیصبری نکنند، زیاد گریه نکنند و با صبر و شکیبایى خود روح مرا شاد و امید دشمنان اسلام را ناامید کنند و از برادرانم و تمام برادران حزبالله میخواهم که راهم را ادامه دهند و نگذارند اسلحهام به زمین افتاده شود و در آخر از کسانی که در تشییعجنازهام شرکت کردهاند چه روستاى دره غول و با روستاهاى اطراف حلالى میخواهم.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته على حیدر احمدى
نظر شما