شهید «چیتسازیان» عارفی مجاهد بود
«این حرف من نیست، حرف یک رزمندهی همدانی است که اگر چنانچه از سیمخاردار میخواهی رد بشوی، اوّل باید از سیمخاردار نفست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آنها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ ساله یا ٢۵ سالهی رزمنده به ما تعلیم داد، از آنها یاد گرفتیم؛ اینیک ثروت عظیم است.»
همزمان با سالروز شهادت فرمانده دلیر جبهه ها، علی چیت سازیان به سراغ همرزم این شهید بزرگوار رفتیم و خاطرات این رزمنده و جانباز بزرگوار را درباره فرمانده مرور می کنیم.
مصطفی عبدالعلیزاده، همرزم شهید چیتسازیان درباره خصوصیات این شهید بزرگوار در گفت و گو با نوید شاهد همدان، اظهار داشت: علی آقا طوری با رزمندگان رفتار میکرد که آن رزمنده گمان میکرد که ایشان فقط وی را دوست دارد و حتی بعد از شهادت ایشان نیز همه میگفتند که شهید چیتسازیان من را بیش از بقیه دوست داشت و به معنای واقعی همه محبت و عشق خود را نثار فرد مقابل میکرد.
ویژگیهای اخلاقی علی آقا
وی افزود: شهید چیتسازیان علاقه و احترام زیادی به خانوادههای شهدا داشت و بهنوعی خود را شرمنده آنها میدانست، زمانی که برای مرخصی به همدان میآمد، تماموقت خود را صرف سرکشی به خانوادههای شهدا بهخصوص خانوادههای روستایی میکرد و فرزندان شهدا را در آغوش میکشید و آنها را نوازش میکرد، حتی در نامههایی که برای خانواده و همسرش میفرستاد توصیه و تأکید زیادی به خانوادههای شهدا و سرکشی از آنها میکرد.
این همرزم شهید عنوان کرد: همه شهید چیتسازیان را به شجاعت، نترس بودن، بیباکی و هوش زیاد میشناسند و کمتر کسی از عرفان و مردمداری ایشان میگوید، این شهید بزرگوار بسیار باگذشت و مهربان بود و چنان جذبهای داشت که همه را به خود جذب میکرد، بهطوریکه بسیاری از افراد اطلاعات عملیات بااینکه سن و سالی داشتند به خاطر جذبه بالای ایشان مطیع و فرمانبر بودند و همه بدون اماواگر دستورات ایشان را به دیده منت میپذیرفتند، گاهی بچههایی که برای شناسایی وارد آبهای خروشان و سرد اروند میشدند و پس از ساعتها گشت بازمیگشتند، هنگامیکه شهید چیتسازیان از آنها میخواست که دوباره به آب بازگردند و مورد خاصی را بررسی کنند بدون هیچ حرفی بازگشته و دستورات ایشان را اجرا میکردند.
پیام علی آقا در خواب
وی تأکید کرد: پس از گذشت 33 سال از شهادت علی آقا ایشان همچنان هوای نیروهای خود را دارد و در هنگام مشکلات و سختیها به سراغ آنها میرود و مشکلاتشان را حل میکند، به یاد دارم که در سرکشی یکی از خانوادههای شهدا به خواب یکی از دوستان آمده و گفته بود ما خودمان نیز در این سرکشیها حضور داریم و شماها را در این دیدارها همراهی میکنیم.
عبدالعلیزاده ادامه داد: ما در منطقه هر دو نفر در یک ظرف غذا میخوردیم و معمولاً هر فرد شریک مشخصشده خود را داشت ولی شهید چیتسازیان هرگز فرد ثابتی نداشت و هرروز با یک نفر همکاسه میشد که روز قبل از شهادت با من همغذا شده بود که از خوشحالی در حال بال درآوردن بودم.
شهادت شهید چیتسازیان
وی درباره روز شهادت این رزمنده دلاور نیز گفت: صبح چهارم آذرماه سال 1366 به همراه تیم شناسایی که متشکل از چهار نفر از "علی" نامها شامل شهید علی چیتسازیان، شهید علیرضا شمسیپور، شهید علیرضا میرزایی مطلوب و علیرضا فلاح به گشت زنی میروند، به گفته شهید علیرضا شمسیپور علی آقای چیتسازیان تا رسیدن به مسیر موردنظر دائم مداحی معمول در منطقه با عنوان "جانم حسین، جانم حسین، ای جان جانانم حسین" را زمزمه میکرد، پس از رسیدن به محل موردنظر از ماشین پیاده شده و مشغول گشت زنی میشوند که علیرضا فلاح در کنار ماشین میماند، پس از گشت زنی شهید چیتسازیان بر اثر انفجار به شهادت میرسند و شهیدان شمسیپور و میرزایی مطلوب جانباز شده و علی آقا را به خودرو میرسانند و ساعت هفت و 30 دقیقه صبح به درجه رفیع شهادت نائل میآیند.
این همرزم شهید تأکید کرد: "امیر" برادر شهید چیتسازیان چهار ماه قبل از ایشان به شهادت رسیده بود و علی آقا دکمههای لباس برادر را کنده و به لباس خود دوخته بود و همیشه حسرت میخورد که امیر نیامده به شهادت رسید و من همچنان زنده هستم و خواست خدا این بود که ایشان با دکمههای لباس برادر شهیدش آسمانی شود.