سنگر اسلام را خالی نگذارید
به گزارش نوید شاهد همدان، شهید رحمتالله اظهری دهم اردیبهشتماه سال 1342 در روستای درجزین از توابع شهرستان رزن دیده به جهان گشود. پدرش محمدحسن کشاورز و مادرش طاهره خانهدار بود. تا دوم راهنمایی درس خواند و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اسفندماه 1363 در شرق دجله عراق براثر اصابت ترکش به سینه شهید شد و پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان شد.
در وصیتنامه شهید آمده است:
امام را دعا کنید
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه
و بر عمر او بیفزای
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا
ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
هرگز مپندارید کسانی را که در راه خدا کشته میشوند، مردهاند
بلکه آنان زندهاند و نزد خدای خود روزی میگیرند ((قرآن کریم ))
وصیتنامه برادر رحمت الله اظهری
با سلام به منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) و با درود بیکران
به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیتالله امام خمینی و با سلام فراوان به همشهریان
و ملت قهرمان و شهیدپرور ایران و با سلام و درود فراوان بر پدر و مادر و برادران و
خواهران عزیزم.
من مرگ سرخ و جاوید را بر زندگی ننگین ترجیح میدهم. اینجانب
رحمت اله اظهری فرزند محمدحسن اظهری متولد 1342 دارای شماره شناسنامه 4971 براساس رسالت
و مسئولیت بس بزرگی که در برابر انقلاب اسلامی که خونبهای هزاران شهید و مجروح است
داشتم با لباس پرافتخار سربازی به جبهه جنوب(خوزستان) اعزام شدم و به جنگ و ستیز علیه
ضد اسلام و دشمنان خدا پرداختم.
من گام نهادن در این مسیر خدایی را یک وظیفه الهی، شرعی و اسلامی
میدانم و در این راه اگر دشمن را شکست دهم پیروز و اگر کشته نیز گردم باز پیروزیم
و به سعادت میرسیم و در نزد خدای خود روزی میخوریم.
با آزادی خاطر راه سرخ سرور شهیدان را انتخاب کردم
پدر و مادر عزیزم فرزند کوچک شما با کمال آزادی خاطر این راه
که همان راه سرخ سرور شهیدان حسین(ع) است انتخاب کرده و از کشته شدن در این راه هیچ
باکی ندارم ولی از این ناراحتم که بعد از مرگم بر مزارم چه کسانی میآیند و چه میگویند؛
اگر خدای ناخواسته بر سر قبرم کسانی بیایند و از انقلاب اسلامی و رهبر عزیزم بد بگویند
و یا آن را تضعیف کنند و کشته شدن مرا به گردن دیگران بیندازند هیچ راضی نیستم، وظیفه
شرعی شماها است که آنها را آگاه سازید و آنها را به دفاع از اسلام و قران عزیز آشنا
گردانید چون من خودم این راه را آزادانه انتخاب کردم و برای ثبات و پایداری دین خدا
و قرآن کریم تا مرحله کشته شدن نیز ایستادم همانطوری که حضرت علی(ع) میفرماید از
شهادت خوشحال باشید و به آسانی از آن استقبال کنید و این فرمان است به داوطلبان جنگ
و شهادت. همانگونه که امام به عنوان فرمانده قوا دستور میدهد جوانان باید توجه کنند
و داوطلبانه بروند به این جبههها و مسئله را زود حلش کنند و من هم به فرمان امام این
بتشکن زمان اسلحه به دوش گرفتم و برای مبارزه با جور ستم راهی شهر شهادت و کربلای
ایران شدم.
امام عزیز را تنها نگذارید
از پدر و مادر و برادران
عزیزم استدعا دارم که امام عزیز این دریای علم و کوه ایمان را تنها نگذارند و همیشه
یار و یاور او باشند و به دستورات ایشان لبیک گویند و از همشهریان عزیز مخصوصاً جوانان
حزبالله و خداجوی تقاضا دارم که سنگر اسلام را خالی نگذارند زیرا راه سعادت همگی ماها
در آن است همانطور که امام بزرگوار میفرماید بکوشید تا جامه ذلت نپوشید.
از خدا بخواهید قربانی شما را قبول کند
پدر و مادرم مهربانم مرا ببخشید که نتوانستم حق فرزندی شما
را که سالها برایم زحمت کشیدید و مرا بزرگ کردید تا بتوانم به آرزوهای شما جامه عمل
بپوشانم، آنطور که باید و شاید ادا کنم نتوانستم هیچ ناراحت نباشید زیرا اجر و ثواب
شما نیز نزد خدای متعال محفوظ است و شما باید بر خود منت گذارید که جوانی را در راه
خدا قربانی کردید و عاجزانه از خدا بخواهید که این قربانی شما را قبول نماید.
حجاب خواهران از خون من کوبندهتر است
تو ای پدر مهربانم باید قدری هوشیار باشی و در برابر ضد
انقلاب داخلی چنان صبر و استقامت از خود نشان بده که ادامهدهنده این راه برای
دیگران باشی و شما برادران عزیزم از مرگ من چنان مقاوم، استوار و صبور باشید که منافقین
کوردل از این عمل شما مأیوس و نامید شوند و شما خواهران گرامی چنان حجاب خود را حفاظت
کنید و در راه خدا گام بردارید که حجاب شما از خون من کوبندهتر است.
خانواده عزیزم بار دیگر شما را توصیه میکنم که امانتی از جانب
خدا هستم و خواهناخواه دیر یا زود از این دنیا میرویم و در آن دنیا در مورد اعمالی
که انجام دادهایم بازخواست میشویم پس چه بهتر که تا جوان هستیم خودمان را با خدا
معامله کنیم. چون اصل حیات ما حیات اخروی است که باید آنجا را درست کنیم اگر این سعادت
و افتخار(شهادت) نصیب من شود از شما عاجزانه میخواهم که هیچ بیتابی و ناراحتی از
خود نشان ندهید و حتی یک قطره اشک برای من نریزد و برای سالار شهیدان حسین بن علی(ع)
و شهیدان کربلا گریه کنید که آنچنان در آن بیابان و در آن گرمای سوزان به دست کافران
از خدا بیخبر به شهادت رسیدند و در آخر باید بگویم که اولاً از همه شما میخواهم که
حلالم کنید و به کسانی که به آنها بدی کردهام عاجزانه میخواهم که مرا ببخشید ثانیاً
من از خودم چیزی ندارم که در وصیتنامه بنویسم. تنها خواسته من این است که مرا در بهشت
زهرای درجزین پیش شهیدان دیگر به خاک بسپارند. السلام علیکم و رحمة الله و برکاة
20/5/1362
راه میهن و دینم فدا کردم جوانی را به آگاهی پسندیدم بهشت جاودانی را
برمادرم پیرم شهید هرگز نمیمیرد به من عشق شهادت را زندهایم میگیرم