شهید شعبانی، پهلوانی که قهرمان شد
به گزارش نوید شاهد همدان، پهلوانان و قهرمانان زیادی در طول هشت سال دفاع مقدس مردانه در برابر دشمن بعثی ایستادند و از جان و مال و زندگی خود گذشتند و نام خود را در تاریخ ماندگار کردند. به مناسبت 20 خردادماه - روز فرهنگ پهلوانی و ورزش زورخانهای - یکی از شهدای این عرصه را معرفی و گفتوگویی با فرزند شهید پهلوان این عرصه که ایشان نیز در همین وادی وارد شدهاند، ارائه می کنیم.
شهید ابراهیم شعبانی، هفتم تیرماه 1333در شهرستان اسدآباد و
در محله قلعه بالا در خانوادهای متدین متولد شد. پدرش محمد و مادرش نيمتاج نام داشت
که بعداز پنج دختر و نذر و نياز صاحب فرزند پسری شدند و نامش را ابراهيم نهادند.
ابراهيم از همان كودكی عزيز طايفه شد و از شجاعت و جوانمردی
زبانزد خاص و عام گرديد. دوران ابتدايی را در دبستان آراسته به پايان رساند و به لحاظ
اينكه هيكل درشت و تنومندی داشت به ورزش كشتی پهلوانی و باستانی روی آورد ولی با توجه
به اينكه در منطقه اسدآباد شغل كاميون داری و رانندگی تريلی از ديرباز رواج داشت، ابراهيم
به اين شغل گرايش پيدا كرد و وارد بیابانها و جاده ها شد.
در آذرماه 1365 ابراهيم شعبانی هنگام بازگشت از سرويس کرمانشاه، آوارگی و ويرانی مردم وطن خود را با جان و دل احساس كرد و در آنجا با ديدن آن صحنههای دلخراش و آوردن شهدا در غرب كشور، به عنوان نيروی مردمی در قسمت سنگرسازان بی سنگر عازم جزيره مجنون شد و در 15 آذرماه همان سال به درجه شهادت نائل آمد.
دوست داشت من نیز با فرهنگ زورخانه آشنا شوم
مهدی شعبانی فرزند شهید شعبانی و از پهلوانان ورزش زورخانهای درباره خصوصیات اخلاقی و رفتاری پدر خود گفت: در زمانی که پدرم به شهادت رسید فقط هفت سال داشتم و خاطرات زیادی از پدر به یاد ندارم ولی هر زمانی که به زورخانه میرفت مرا همراه خود میبرد و سعی داشت تا در همان سن کودکی با سلوک و رفتار زورخانه و مرام پهلوانی آشنا شوم.
گود زورخانه را مقدس میشمارد
وی افزود: چون پدرم راننده کامیون بود به شهرها و نقاط
مختلفی سفر میکرد و به هر شهر و دیاری که میرسید برای رفع خستگی، ابتدا به
زورخانه آن شهر میرفت و رانندگان هم سرویسی خود را همراه میکرد و با هم ورزش میکردند
زیرا پدرم به ورزش زورخانهای اهمیت بسیاری میداد و گود زورخانه را مقدس میشمارد.
شعبانی ادامه داد: در اوایل انقلاب تنها یک زورخانه در شهرستان اسدآباد به دست مرحوم عباس آزاد، ایجاد شده بود که علاقمندان در آنجا ورزش میکردند ولی بهطور تخصصی سررشتهای از این حرفه نداشتند و پدرم به واسطه سفرهایی که به شهرهای مختلف داشت به راه و رسم ورزش زورخانهای آشنا بود و در هنگامی که در منزل بود با خودروی خود به همدان میرفت و مرشدان برجستهای همچون مرشد هوشنگ، علی حبیبی و نظام صالحی را به اسدآباد میآورد و پس از تمرین دوباره آنها را به همدان بازمیگرداند.
معتقد بود این ورزش انسان را از پلیدیها
دور نگه میدارد
وی تأکید کرد: پدرم به همراه دوستان خود، جوانان شهرستان را ترغیب به این ورزش اصیل و ایرانی میکرد و معتقد بود این ورزش انسان را از پلیدیها دور نگه میدارد.