ما کاملا خود را آماده نبرد با افرادى که در پى از بین بردن اسلام عزیز هستند کردهایم
بسمه تعالى
قال الله العظیم فى کتابه: اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله على نصرهم لقدیر ((سوره حج آیه 39))
یکى از مهمترین و اصولی ترین مسائل مهم حیاتى، مسئله دفاع در برابر عوامل فرصت طلب و سود جو بوده و هست که
اگر قدرى تفکر کنیم و به طبیعت نگاه و به حقیقت آن پى ببریم خواهیم دید که هر موجود زندهاى براى بقا و حیات
خود، مسائل دفاعى دارد.
مثلا گل با آن طراوت و زیبائیش خارهائى اطراف آن را پوشانده که اگر شى موذى و ضرر رسانندهاى بخواهد اقدامى جهت آن گل بنماید فورا با خارها مقابل میشود.
پس بنابراین وظیفه هر انسان طبق عقل و منطق و قرآن و اجماع بر این بوده و هست که: قاتلوا فى سبیل الله الذین یقاتلونکم یعنى بجنگید در راه خدا با آن کسى که با شما مىجنگد و این از ضرورىترین موضوعات و از اهم واجبات است که ما کاملا خود را آماده نبرد با افرادى که در پى از بین بردن اسلام عزیز هستند کردهایم.
اسلامى که ریشه آن از خون شخصیتهاى بزرگ همچون پیامبران در هر زمان و مکان، ائمه هدى علیهم السلام و بزرگ شخصیتهایى که دنباله رو آنها هستند جان گرفته است.
بنابر فرمایش معصومین(ع):((المومن کمثل کالجبل راسخ)) مومن همانند کوه در برابر بیگانگان و ناملایمتهاى زندگى باشد.
و شما اى برادران مومن و متعهد و مسئول بدانید که در هر زمان و در هر مکان مسئولیت از انسان برداشته نخواهد شد و باید که:((وقفهم اللهم مسئولون)) و خصوصا اینقدر که بدست آوردن پیروزى مشکل است نگهدارى و حافظت آن مشکلتر خواهد بود.
از اختلافات داخلى شدیدا بپرهیزید و متوجه فرمایش خداوند متعال باشید که فرمود:((و اعتصموا بحبل الله جمیعا
ولا تفرقوا)) که عامل هر بدبختى و بیچارگى از تفرقه و جدایى است که شدیدا امر بر ترک آن نموده و باید احتراز
جست و از وجود مقدس شخصیت بى نظیر و شجاع حضرت آیت الله العظمى امام خمینى پدر بزرگوار و شخصیتهاى روحانى که در راه آگاهى بخشیدن جامعه و اهداف عالى اسلام بى نهایت در زیر زجر و شکنجه و رگبار گلولهها قرار گرفتند پوزش مىطلبم و از خداوند بزرگ ترفیع درجه در دنیا و آخرت براى آنها خواهانم.
و اما موضوعاتى چند با پدر و مادر و برادران و خواهرم دارم. اول به عنوان خواهش و التماس از تو اى مادرم کسى که در عرض 25سال چه شکنجههاى روحى و جسمى عایدت شده و چه زحمات طاقت فرسائى برایم کشیدى که من لیاقت آن را ندارم که بتوانم جبران آن همه زحمات طاقت فرساى تو را جواب گو باشم. مادر تو را قسمت مىدهم به عزت و جلال فاطمه زهرا(ع) از حق خودت درباره من درگذر. از لحاظ ایمانى که به تو دارم((استقامت، صبر و شکیبائیت بر مصائب)) یقین دارم برابر خواست من جواب مثبت خواهى داد. اولا: در سوگ من گریه و زارى و اظهار عجز پیش کسى ننمائى و همچون مادرانى که فرزندان خود را در خاک و خون با کمال افتخار و سر بلندى مىپذیرفتند. اما مادر جان من که لیاقت و ارزش شهادت را ندارم اگر داشتم در آن وهله اول((در دهم فروردین ماه سال 1375چهلم تبریزیها که با مامورین ساواک درگیر شدم)) نصیبم مىشد فقط مادر برایم دعا کن، که دعاى شما مقبول است. انشاًالله که طلب مغفرت و آمرزش از خدا برایم بنمائید که شاید به کمک امام زمان(عج ) در صراط مستقیم قرار بگیرم و به آرزویم نائل شوم.
از تو اى پدر کسى که عمر و زندگیت را در راه به ثمر رسانیدنم گذراندى، امیدوارم که گذشتههاى مرا به بزرگى خودت ببخشى. پدر جان به تو سفارش بعد از خودم را نمىکنم چون مىدانم که خودت به وظیفه دینى و اسلامى خود آگاهى کامل دارى.
خواهرم امیدوارم که خدا همیشه به تو خوشى و خرمى و سربلندى و پیروزى نصیب گرداند. برادران عزیزم شما که هم خون من هستید از شما انتظاراتى دارم که از دیگران نمىتوانم داشته باشم. امیدوارم که خودتان بهتر مطالبم را بفهمید که مقصودم چیست و انتظار چه عملیاتى را از شما دارم که در زندگى روشى را انتخاب کنید که ابدا" خالى بودن جاى من معلوم نباشد.
در ضمن محمد حسین عظیمیان را مانند برادر پذیرا باشید و از شما دائى عزیزم خیلى عذر مىخواهم و از زحمات و حقى که به گردنم دارید، امیدوارم که مرا عفو بفرمائید. از قول حقیر از تمام فامیلها و بستگان گرامى خواهش دارم مرا ببخشند. مخصوصا تو اى مادر دوم من((زن دائى)) که در برابر محبتها و زحماتى که برایم متقبل شدى شرمسارم و از تو درخواست مىکنم که مرا حلال نمایى و دیگر عرضى ندارم.
وصل الله على جمیع الانبیاء و المرسلین و الشهداء و الصدیقین و جمیع عباداله الصالحین
هادى خضریان
23 اردیبهشت59