زندگینامه پاسدار شهید جواد غیاثوند فرمانده بهداری لشکر32 انصارالحسین(ع)
شهرستان ملایر در یکم آبان ماه سال 1335 شاهد تولد کودکی بود که بعدها از مردان نامدار این دیار کهن شد. پدرش نبی الله او را در مکتب آل الله و با شرکت دادن در مجالس مذهبی و کلاس های قرآن و احکام پرورش داد. از کودکی روحیه مبارزه با بی عدالتی و ایثار در وجودش شعلهور بود.
تا سال سوم مقطع متوسطه درس خواند و در کنار آن به مطالعه کتب دینی و اعتقادی مشغول شد تا بیش از پیش با مبانی اسلام و انقلاب آشنا شود. با وجود داشتن خانوادهای ثروتمند، دوست داشت که ساده زندگی کند و به فکر مادیات نبود.
سال 1359 و در سن 24 سالگی ازدواج کرده و زندگی ساده ای در منزل پدرش آغاز نمود و صاحب دو پسر شد که از وی به یادگار مانده است. با توجه به علاقه ای که به انقلاب و خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران داشت، به عضویت سپاه پاسدار انقلاب اسلامی در آمد.
بسیار فروتن و متواضع بود. بعد از ازدواج به جبهههای حق علیه باطل شتافت. مدتی بعد به همراه چند نفر از دوستان خود از جمله شهید حسین حبیبیان، علی بهزادی و احمد رحیمینژاد یک پایگاه بسیج را در روستای"بایلخانی" تاسیس کردند.
به گفته دوستانش، خیلی اهل صحبت کردن نبود. دوستی شجاع و دیندار، عاشق امام خمینی و همواره حلاّل مشکلات محل بود. در زمانی که خشم به چهره معصومش روی میآورد به خواندن نماز و ذکر صلوات میپرداخت. همیشه دوستانش را به تقوا و پرهیزکاری تشویق میکرد و در مواقع حساس در مناطق جنگی با شوخی کردن روحیه افراد را بالا میبرد و نمیگذاشت کسی احساس خستگی کند.
حضور در جبهه را توفیق الهی می دانست و به هیچ قیمتی حاضر به ترک جبهه نبود. هنوز مدت زیادی از حضورش در جبهه نگذشته بود که به عنوان فرمانده بهداری لشکر32 انصارالحسین(ع)منصوب شد.
حضور تاثیرگذارش را در جبهه با این سمت ادامه داد تا در پنجم فروردین سال 1365 در منطقه عملیاتی فاو عراق و در جریان عملیات والفجر8 از ناحیه سر مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و به شدت مجروح شد. بعد از چند روز که در بیمارستان بستری بود طاقت ماندن در دنیا را از دست داد و به مقام والای شهادت نائل آمد.
آرامگاه وی در گلزار شهدای شمس آباد ملایر زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد