وصیتنامه جهادگر شهید عادل چگینی
به نام خداوندی که زنده می کند و می میراند و دوباره زنده می گرداند و خود هرگز نمی میرد (یحیی و یمیت و یحی و هو حی لایموت ).
به نام خدایی که ما را مورد لطف و رحمت خود قرار داد تا بتوانیم از سلطه ستمگران و جباران زمان رهایی یابیم و طی گذشت حیات دنیوی بزرگواری از نسل پیامبر عظیم الشان اسلام و زهرای اطهر به نام خمینی بت شکن در مسیر ائمه معصومین حرکت کرد و در مقابل ستمگران زمان قد علم کرد و فریاد هل من ناصر ینصرنی حسینی را سر داد و ملت ایران هم لبیک گفتند و حرکت کردند.
اینجانب عادل چگینی که یکی از فرزندان حقیر این مملکت اسلامی می باشم همراه هم وطنان به پا خاستم تا اینکه بر علیه دشمنان مقاومت و ایستادگی کنیم شاید به لطف خدا به پیروزی برسیم و بتوانیم خدمت کوچکی به این انقلاب و مملکت اسلامیمان کرده باشم .
پس از عرض سلام و خسته نباشید به خدمت پدر و مادر گرامی و مهربانم .
پدر جان امیدوارم که همیشه سلامت و تندرست باشید و از خداوند متعال می خواهم زحماتی که به پای اینجانب فرزند حقیرتان کشیده ای در حق من حلال کنید و به شما سفارش می کنم که اگر خداوند مرا به سوی خود دعوت کرد مبادا که ناراحت شوید و در غیبت من نگران باشی .
خدمت مادر عزیز و از چشم راست عزیزترم سلامی گرم می رسانم و از شما مادر عزیز می خواهم که زحمات و شب نخوابی هایی را که در حق من متحمل شده اید ببخشید و سفارش من به شما پدر و مار عزیزم این است که باری اگر خداوند مرا به سوی خود دعوت کرد نکند که بعد از من نگران باشید یا غم و اندوه بخورید بلکه شاد و خوشحال باشید که راهی را که همان راه اسلام و دین اسلام است خود آگاهانه انتخاب کرده و جانم را فدای اسلام کرده و شما خدا را حمد و سپاس بگویید که این لیاقت را به شما و من داده که قربانی و هدیه ی شما را پذیرا شده و باید افتخار کنید که چنین فرزندی را تربیت کرده اید.
شما باید الگوی دیگران باشید و برادران و خواهران را یاری دهید که در این راه تلاش و کوشش کنند. من از هیچکدام از برادرانی که در کنار من به شهادت می رسند بهتر نیستم و امیدوارم که در این جنگ که جنگ با کفار است ما بتوانیم موفق و پیروز باشیم .
مادر جان دوست دارم که بعد از من صبور باشید. دوست دارم که مانند حضرت زینب (ع) صبور و شجاع باشی و در غیبت من اندوه نخوری زیرا که خداوند در قرآن می فرماید : ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل اله امواتا" بل احیا عند ربهم یرزقون. مپندارید آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنان زنده اند و پیش پروردگاراشان روزی می خورند.
پدر و مار عزیزم ! از قول من به مادر بزرگ و عموها و تمام اقوام و خویشان و همچنین دوستان و برادرانم و خواهر عزیزم سلام برسانید و احوال پرسی کنید. من معذرت می خواهم که نتوانستم به خدمت تک تک آنها برسم.
اگر عمر باشد مرا هزار و دویست
بجز خاک تیره مرا جایی نیست
انسان هر چند که در این دنیا زندگی کند در آخر باید سفر کند و به جهان آخرت بشتابد چه بهتر از اینکه انسان در راه حق و دفاع از میهن خود فداکاری و جانبازی کند.
در آخر از شما می خواهم که این چند بیت را روی قبرم بنویسید. البته اگر این کاغذ قبل از تهیه سنگ به دستتان رسید. امیدوارم که شما هم بپذیرید .
من شهیدی از شهیدان ره اسلامم
به ره مملکت و دین رفته و عادل نامم
سر و جان باخته رهبر و وطنم
آنکه از هر شهادت نهراسید منم
گرچه ناکام در ایام جوانی مردم
نوگلی بودم و از باد خزان پژمردم
لیک این مردن من زندگی جاوید است
مرگ سرخ است و هدفم امید است
عادل چگینی
10 مرداد 1359