هم اکنون که اين نامه را مي نويسم قلبم از جا کنده مي شود

بسم رب شهداء و صدقين

هر کس ترا شناخت جان را چه کند

فرزند و عيال و خانه مان را چه کند

ديوانه کني هر دو جهانش بخشي

ديوانه تو هر دو جهان را چه کند

هم اکنون که اين نامه را مي نويسم قلبم از جا کنده مي شود بخاطر اينکه دشمن بعثي بيشتر مناطق کشور عزيزمان ايران را اشغال کرده است و مردم شهرهاي مرزي ايران را از شهر و ديار خود بي خانمان نموده است. بنده هم وظيفه خودم دانستم که به کمک رزمندگان بشتابم.

هر چند که بنده قطره اي از اقيانوس نيستم بنده از تمام کساني که تواناي دارند عاجزانه مي خواهم که به کمک امام عزيز بروند و امام خميني را تنها نگذارند. امام خميني امروز همان امام حسين ديروز است که فرمود هل من ناصر ينصرني آيا کسي است که مرا ياري کند.

بنده از پدر عزيزم و مادر مهربانم طلب بخشش مي کنم و از آنها مي خواهم که مرا حلال کنند چون نتوانستم کمترين خدمتي کرده باشم و به تک تک برادران و خواهران سلام عرض مي کنم و اميدوارم مرا حلال کنند.

و سلام

یکم مهر ماه 1360