روایت نویسنده کتاب "شنام" از نحوه شهادت شهیدان فتاحی، شفیعی و مرادی
کیانوش گلزار راغب، رزمنده دفاع مقدس، یادگار شهدا و نویسنده کتاب "شنام": یک گروه 27 نفره از اسدآباد به عنوان نخستین گروه سازمانیافته این شهرستان به غرب کشور اعزام و وارد عملیات جنگی شدیم. عملیاتی که نیروهای اسدآبادی در آن حضور داشتند و در قله شنام به فرماندهی سردار متوسلیان انجام گرفت، نام و رمز خاصی نداشت.
عملیات به نام «شنام» معروف شد، زیرا در قلهای با این عنوان در نقطه صفر مرزی بین ایران و عراق انجام گرفت. شاید عملیات شنام در طول تاریخ دفاع مقدس اولین عملیات جنگی برونمرزی رزمندگان اسلام بود.
طراحی این عملیات با هدف ورود به خاک عراق از سوی سردار احمد متوسلیان طراحی شده بود. او میخواست از ناحیه غرب کشور به عراقیها ضربه وارد کند تا با ایجاد جبهه جدیدی از حضور نیروهای عراقی در جنوب کشور بکاهد.
عملیات شنام در شب 30 و 31 تیرماه سال 1360 مصادف با نوزدهم ماه مبارک رمضان انجام گرفت. جمعی از نیروهای بسیجی سازماندهی شده اسدآباد نیز در این عملیات حضور داشتند.
بیش از 400 نفر در عملیات شنام حضور یافتند. نخستین گروه منسجم بسیجی که با لباس پلنگی و اسلحه کلاشینکف وارد این میدان جنگی شدند، از رزمندگان بسیجی اسدآبادی بودند. از نیروهای ارتش، سپاه، بسیجی دیگر شهرستانها و نیروهای مسلمان کرد عراقی و ایرانی نیز در این عملیات حضور داشتند.
بعد از یک ساعت از عملیات شنام آن محل به تصرف ما درآمد و 60 عراقی اسیر شدند، گفت: عملیات به خوبی پیش میرفت. حوالی شب بود که متوجه صعود عراقیها به ارتفاعات قله شنام شدیم و ما را زیر توپ، تفنگ و خمپاره قرار دادند. در روز دوم عملیات تمام تدارکات و مهمات تمام شده و به سختی نیروهای رزمنده میتوانستند از سنگرها بیرون بیایند.
با توجه به اینکه تلفات نیروها بیشتر میشد، فرمانده عملیات دستور عقبنشینی داد که متأسفانه نتوانستیم در بازگشت از آن محل، پنج دانشآموزی که شهید شده بودند را به عقب بیاوریم.
با توجه به مجروحیت های پیش آمده، در حین انتقال به بیمارستان به سمت سنندج، همراه شهید نباتعلی فتاحی و شهید حسنمراد مرادی که مجروح بود، به اسارت درآمدیم. در همان اردوگاهی که اسیر شده بودیم، فتاحی و مرادی پس از شکنجه و بازجویی فراوان، تیرباران و شهید شدند.
از سال 59 که بنده دانشآموز بودم و وارد سپاه شدم، شهید شفیعی را میشناختم. ایشان فردی فعال، شجاع، دلیر، باتدبیر، کاردان و بسیجی بود.
این شهید والامقام دانشآموزی فعال و سرآمدی برای دیگران بود که خود به خود جایگاهش در بسیج اسدآباد تثبیت شد و بهعنوان مسئول بسیج، تدارکات، نگهبانی و مدیریت اداره بسیج در دست ایشان بود.
فرماندهی شهید شفیعی ذاتی بود و جوهر مدیریت در وجودش بیداد میکرد. ابعاد مدیریتی او فرماندهی ایشان را تثبیت میکرد.
این شهید والامقام در گروه سازماندهی شدهای که در اسدآباد برای اعزام به جبهه آماده شده بود نیز به عنوان فرمانده انتخاب و به همه پایگاهها سرکشی میکرد. آنقدر ایشان بزرگوار، متین و صمیمی بود که همه مطیع ایشان بودیم و کسی به خود جرأت نمیداد در مقابل سخن ایشان سخنی بگوید.
قبل از تألیف کتاب «شنام» سابقه نویسندگی نداشتم. این کتاب در واقع احساس دینی بود که بر خود واجب میدانستم باید ادا شود زیرا شاهد اتفاقاتی در دوران هشت سال دفاع مقدس بودم که باید بازگو میشد.
--------------------------
پاسدار شهید نباتعلی فتاحی سوم مرداد ماه سال ۱۳۳۸ در روستای وندرآباد شهرستان اسدآباد از توابع استان همدان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش نورعلی نام داشت. سال ۱۳۴۵ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره کاردانی ادامه تحصیل داد.
در سالهای انقلاب همراه با دیگر مردم انقلابی شهرستان اسدآباد در فعالیتهای مبارزات شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت. پس از پیروزی انقلاب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و ملبس به لباس سبز پاسداری مشغول دفاع از مرزهای ایران در برابر تهاجم رژیم بعث عراق شد.
در همان ماه های نخست سالهای دفاع مقدس همراه با ۲۷ نفر از رزمندگان شهرستان اسدآباد روانه جبهههای غرب شد تا تحت فرماندهی سردار دلاور احمد متوسلیان به قصد تصرف تپه های استراتژیک "شنام" با نیروهای عراقی و گروهک های ضد انقلاب درگیر شوند.
در این عملیات پس از کسب موفقیت اولیه و فتح تپه شنام، به دلیل حمله گسترده نیروهای عراقی، رزمندگان اسلام مجبور به عقب نشینی شده که در حین عقب نشینی شهید فتاحی و چهار نفر از رزمندگان شهرستان اسدآباد مجروح و به دست نیروهای ضد انقلاب اسیر شدند.
بنابر روایت آزادگان و همرزمان، شهید نباتعلی فتاحی که هویت بسیجی و پاسداری وی لو رفته بود به دلیل اعتقادات عمیق انقلابی و پس از شکنجه های بسیار همراه با دو نفر دیگر از اسراء توسط گروهک های ضد انقلاب تیرباران و به شهادت رسیدند.
آرامگاه وی در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد