"خواهر طاهره": خاطرات مرضیه حدیدچی(دباغ)
شنیدن و مطالعه تاریخ از زبان و قلم تاریخسازان چنان شیرینی و لذتی دارد که در انواع دیگر تاریخنگاریها کمتر میتوان آن را تجربه کرد. پدیده انقلاب اسلامی که در دهههای چهل و پنجاه شمسی و به دست میلیونها ایرانی و با رهبری امام خمینی شکل گرفت و به پیروزی رسید. رخدادی منحصر به فرد در تاریخ سرزمین ماست که سازندگانش هزاران هزار خاطره از فراز و فرود آن به حافظه سپردهاند و چنانچه آن خاطرات از سینهها به صحیفهها منتقل گردد بخش بزرگی از تاریخ انقلاب اسلامی متولد شده است؛ تاریخی که شنیدنش لذتبخش است و شیرین.
آنچه در این کتاب پیش روست سرگذشتنامه خانم مرضیه حدیدچی (دباغ) است که نماد زن مبارز، انقلابی و مسلمان ایرانی به شمار میآید. خاطرات خانم دباغ سخت تکاندهنده و در عین حال سازنده است. به ویژه آنجا که تاریکیهای جانکاه سیاهچالهای رژیم پهلوی را به تصویرکشیده و ابعادی از سرشت و صفات حکومتگران برههای از تاریخ ایران را آشکار کرده است.
این خاطرات پس از بازگویی توسط خانم دباغ به قلم شیوا و روان آقای رئیسی بازنویسی شده و قالب زیبایی به خود گرفته است. همکاری راوی و زحمت بازنویس مأجور باد.
---------------
خبر رسید دنیا در جنگ است و نیروهای اجنبی به زودی همدان را واگیر میکنند. رعب و وحشت سراسر شهر را گرفت. مردم به هول و ولا افتادند. دمدمهای غروب، وقتی پدرم از سر کار به خانه برگشت چنان نگران و آشفته بود که ما بچهها هم خیلی ترسیدیم. روز بعد مقداری از اسباب و اثاثیه از خانه را بار زدیم. با تعدادی از همسایهها رفتیم و در باغهای اطراف شهر پناه گرفتیم.
شب و روز بزرگترها از جنگ و اتفاقات ناگواری که ممکن است رخ بدهد حرف میزدند. در هر باغ، بنایی از خشت و گل ساخته شده بود. شبها را در آنجا سر میکردیم. مردها پایین، داخل ساختمان میخوابیدند. زنها و بچهها، روی پشتبام. پیش از تاریکی زنها پول و اشیاء گرانقیمت خود را میبردند و در لانه پرندگان و آشیانه کلاغها، روی تنه درختان پنهان میکردند.
مدتی را در باغ سر کردیم. مردهایی که به شهر رفت و آمد داشتند، خبر دادند سربازان اجنبی شهر را قرق کردهاند، اما جان و مال مردم در .....
بازنویسی: رضا رئیسی
ناشر: چاپ ونشر عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی(س))
چاپ سوم: 1392 / 2000 نسخه
قیمت: 5000 تومان