اين انقلاب ما تا نابودى امپرياليسم جهانى ادامه خواهد يافت
بسم الله الرحمن الرحيم
وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ
آنان كه در راه رضاى خدا از وطن هجرت گزيده اند و در اين راه كشته شده اند يا مرگشان فرا رسيده البته خدا رزق و روزى نيكويى در بهشت ابد نصيب شان گرداند كه خدا بهترين روزى دهندگان است .
نام ناصر اصغرى
نام پدر محمد
متن وصيت نامه چنين است
چه شيرين و چه خوشمزه است نوشيدن شربت شهادت كه نصيب هر فرد مسلمان شود .
اينجانب ناصر اصغرى فرزند محمد معروف به صياد ساكن بهار همدان كه از طرف بسيج بهار همدان اعزام به جبهه جنگ حق عليه باطل شدم و به سربازان الله پيوستم و راه امام حسين (ع) را پيمودم و در صورت نوشيدن شربت شهادت اعلام مى نمايم كه اولا فقط به خاطر رضاى خدا و حفظ از اسلام به جبهه جنگ اعزام شدم و اميدوارم كه شما برادران و دوستان و آشنايان و همشهريان و عزيزان نيز به اين مسئله توجه كرده باشيد و به جبهه هاى جنگ حق عليه باطل روانه شويد.
مادر جان هر موقع به ياد من افتادى و خواستى گريه كنى و يا اينكه بر سر قبر اينجانب بياييد آن لحظه بفكر كربلاى امام حسين (ع) و شهداى آن باشيد كه در آن سرزمين با كفار و ستمگران براى حفظ اسلام و آزادى تمام مسلمان از زير سلطه يزيد جنايتكار و جانى چگونه جان خود را دو دستى تقديم به پروردگار عالم نمودند .
مادر جان مگر على اكبر، قاسم و سرباز شش ماهه امام حسين (ع) در روز عاشورا بخاطر اسلام شهيد نشد. پدر جان مگر حضرت عباس را بعد از برديدن دستش شهيد نكردند. من كه از آن بزرگواران بالاتر نيستم بلكه يك بنده گناهكارم كه اميدوارم خداى بزرگ از تقصيراتم بگذرد.
مادر جان سلام من بر تو كه بالاخره بر احساس مادريت پيروز شدى و فرزندت را به ميدان نبرد حق عليه باطل فرستادى و گفتى كه تو را در راه خدا هديه انقلاب اسلامى مى كنم و من به وجود تو افتخار مى كنم كه مادرى از سلاله فاطمه زهرا هستى .
برادران و دوستان، تنها حرفى كه اين نامبرده با شما دارد اين است كه به شايعات دشمنان اسلام گوش نكنيد و مبادا خداى نكرده شك داشته باشيد كه اين جنگ به ضرر تمام مى شود و خداى نكرده باعث شكست اسلام خواهد شد نه خير اينطور نيست كه اين منافقين مى گويند و اين انقلاب ما تا نابودى امپرياليسم جهانى ادامه خواهد يافت.
مادر و پدر عزيزم اينجانب وصيت مهمى ندارم و تنها وصيت اينجانب به شما اين است كه تا سر حد امكان از گريه زارى و ناراحتيهاى ديگر خوددارى كنيد و خود را مثل هزاران مادر و پدر شهيدان ديگر بدانيد كه فرزندانشان را در راه خدا هديه كردند.
مادرم هر روز و هر شب از خداوند بزرگ بخواه كه مرگ من فى سبيل الله باشد و من هم اميدوارم كه فرزند خوبى براى شما بوده باشم و از شما تقاضا دارم كه به دوستان و همشهريان و آشنايان بفهمان كه اين نامبرده از هيچ گروهى نبوده بجز گروه الله.
مادر جان اينجانب فرزندت فقط خواسته اى از شما دارم كه اين خواستها چنين است .
از شما تقاضا دارم كه بعد از من برادران ديگرم را به راه راست هدايت كنيد. مادر عزيزم تو را قسم مى دهم به فاطمه زهرا كه بعد از نماز به عمر امام خمينى بت شكن زمان دعا كن. مادر جان انتظار ما از شما اين است كه هر روز دعا گوی امام زمان هم باشيد و از آن امام بخواهيد كه مرا از سربازان خودش قرار بدهد و باز عرض مى شود كه نگران و چشم انتظار من نباشيد چون شهيدان زنده اند و خداوند بزرگ در آخرت روزى آنها را مى دهد.
مادر جان ديگر عرضى ندارم چند كلمه اى كه باز دارم اين است كه به تو بگويم مبادا لباس سياه بپوشيد و ناراحت و گريه و زارى كنيد.
درود به برادران و خواهران و مادر و پدر آخرين آرزوى اينجانب اين است كه برادر بزرگ مرا با كمك خودم داماد كنم.
سلام بر بازماندگان شهيدان درود بر خمينى بت شكن زمان .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
ناصر اصغرى
-----------------------
شهید ناصر اصغری ۲۹ آبان ماه سال ۱۳۴۰ در خانواده ای مذهبی و ساده زیست در شهرستان بهار دیده به جهان گشود. پدرش محمد کارگر بود و با زحمت و مشقت فراوان روزی حلال کسب میکرد تا فرزندانش را در مکتب اسلام با تینتی پاک پرورش دهد.
سال ۱۳۴۷ وارد دبیرستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره راهنمایی ادامه تحصیل داد و پس از آن به دلیل کمبود امکانات و مشکلات موجود ترک تحصیل کرد و مشغول کار شد تا کمک خرج خود و خانواده اش باشد.
در سالهای انقلاب نوجوانی بیش نبود اما در کنار دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی و دانش آموزان، در فعالیتهای انقلاب شرکت کرد و در راه پیروزی قیام بزرگ ملت ایران گام برداشت.
با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت بسیج مستضعفین در آمد و به صورت داوطلبانه روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.
سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در پنجم خرداد ماه سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی مریوان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.