به وظيفه خود كه همانا حفظ اسلام است عمل كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
بسم رب الشهداء و الصديقين
انا لله و انا اليه راجعون
همه از سوى خدا آمده ايم و بسوى او بازمى گرديم
با درود و سلام به منجى عالم بشريت حضرت مهدى (عج) و با درود بيكران به رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران و با درود به ارواح پاك شهيدان راه حق و حقيقت از صدر اسلام گرفته تا كربلاى حسين و از كربلاى حسين گرفته تا انقلاب روح الله.
آنكس كه ترا شناخت جان را چه كند
فرزند و عيال و خانمان را چه كند
ديوانه كنى هر دو جهانش بخشى
ديوانه تو هر دو جهان را چه كند
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با كسب اجازه از محضر آقا امام زمان و با شهادت به يگانگى خداوند و شهادت به اينكه محمد ابن عبدالله رسول خداست على ابن ابى طالب و يازده امام ديگر جانشين پيامبرند .
آرى اينك جان ناقابل را در طبق اخلاص نهاده و هديه به اسلام مى كنم . خدايا خود گواهى كه جز اين جان ناقابل كه همانا امانت توست چيز ديگرى ندارم تا فدايت سازم . پس خدايا: به اين بنده حقير منت بگذار و اين جان ناقابل را از من بپذير.
پدر و مادر گرامى مى دانم آنگونه كه وظيفه پدرى و فرزندى بود من وظيفه خود را نسبت به شما ادا نكردم به هر حال معايب را به سيره و اغماض بنگريد . مادر جان اميدوارم مرا ببخشى ولى به هر حال خود مى دانى كه امروز اسلام در خطر است و ما وظيفه داريم كه از اسلام دفاع كنيم و اگر در اين راه به خون مى غلتيم جز اين گناهى نداريم كه از اسلام دفاع كرديم و حقيقت را گفتيم.
مادر عزيز در سوگ من اشك مريز و درِ خانمان را چراغانى كن تا همه بدانند كه امروز حجله دامادى فرزند توست به هر حال اين راه رسم حسينيان است كه مرگ سرخ مرا بهتر از زندگى ننگين مى دانند. مادرم مى دانم كه زياد زحمتم را كشيدى ولى بدان ديگر در آن دنيا در پيش فاطمه زهرا (س) سرافكنده نخواهى بود.
شما خوب مى دانيد هر جوانى آرزو دارد ولى بدانيد كه آرزوهاى دنيوى و دنيا آنقدر شيرين نيست كه بتواند شيرين تر از لقاء معشوقم كه همانا پروردگار است باشد. من به آرمان خود رسيدم و به كام خودم. مبادا در مجلس من كلماتى مانند جوان ناكام يا غيره به زبان آورى چون كام من شيرين تر از هر كامى است.
در خاتمه با تمام شما مردم كه هم اكنون در تشييع جنازه من شركت نموده ايد. اولا كمال قدردانى و تقدير را داشته و اميدوارم كه خداوند اجر عطا فرمايد ولى اى مسلمانان وظيفه اى بر دوش شماست كه بس سنگين است پس به وظيفه خود كه همانا حفظ اسلام است عمل كنيد. مبادا مانند مردم كوفه امام را تنها بگذاريد اگر خواستيد روح شهيدان را شاد كنيد وفادار به ولايت فقيه و امام امت باشيد.
در پايان به كليه خويشاوندان و دوستان و آشنايان سلام مى رسانم بويژه به برادران عزيزم و خواهرانم و اما اى خواهران عزيز رسالت شما نيز بس عظيم است پایبند به جمهورى اسلامى باشید به همه شما سلام گرم و صميمانه عرض مى نمايم.
والسلام
اى ابا عبدالله تا قيامت با كسى كه دوست توست دوست و با كسى كه دشمن توست دشمن خواهيم بود.
ای دوست عزیزم محمد ویسی اين وصيت كه من نوشتم خودت در تشييع جنازه من بخوانيد.
مورخه 10 اردیبهشت 65
--------------------------
شهید ناصر علی محمدی چهارم آبان ماه سال ۱۳۴۹ در روستای آق کهریز از توابع شهرستان بهار در استان همدان و در خانوادهای مذهبی و کشاورز به دنیا آمد. پدرش علیرضا کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و دامداری مخارج زندگی را تامین میکرد.
سال ۱۳۵۶ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا سال اول مقطع متوسطه ادامه تحصیل داد. در سالهای انقلاب همراه با دیگر دانش آموزان و کودکان هم سن و سال خود در فعالیت های انقلابی شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب گام برداشت.
با آغاز جنگ تحمیلی به بسیج مستضعفین پیوست و داوطلبانه راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در برابر تهاجم رژیم بعث عراق به مرزهای ایران ایستادگی نماید. در عملیاتهای متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.