دانش آموزان عزیز قران را در زندگی خود پیاده کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

پدر و مادر عزیزم شما مرا دوست دارید و من هم شما را دوست دارم ولی چه کار کنم که من اسلام را بیشتر دوست دارم و اسلام به من بیشتر احتیاج دارد تا شما. ای جوانان نکند در خواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین در راه حسین (ع) و با عزت شهید شد. ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمل 72 شهید را نمود.

باری ما برای مردن آفریده شدیم نه برای زندگی، ما برای آخرت آفریده شدیم نه برای دنیا و ما در جای کوچ می باشیم و در سرای موقت و در راه آخرت هستیم و ما را از مرگی که گریزند از ان، رهایی نمی یابیم و ناچار مرگ او را در می یابد. پس بترس از اینکه مرگ تو را دریابد و تو در حال گناه باشی و چه بسا کسانیکه امروز خود را به شب نیاوردند و چه بسا افرادیکه به انتظار فردا بودند و به آن نرسیدند.

من از تمام همشهریان عزیز و تمام همسایگان و دوستان حلالیت می طلبم

سلام را پذیرا باش از این پیکر غرق به خونم

سلام را پذیرا باش از این پیکر پاره پاره ام

سلام را پذیرا باش از این پیکر بی جانم

سلام را پذیرا باش از این پیکر

من به جبهه نیامده ام که فقط بجنگم آمدم تا در دانشگاه جبهه درس بخوانم که برادر 13 ساله ای نارنجک به کمر می بندد و خود را به زیر تانک دشمن می اندازد. ما آمده ایم که در این دستگاه خود را بسازیم. از زشتی ها دوری نموده و به خدای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان خود لبیک گفته باشیم. رهبری که همچون شیر در مقابل تمام ابر قدرتهای جهان ایستادگی کرد و آنها را به زانو در آورد.

خدایا خودت گفتی که خریدار جان مومنان هستی پس جان مرا بخر و خشنودم کن.

دانش آموزان عزیز قران را در زندگی خود پیاده کنید دوستانم در نمازهایتان دعا کنید که هر چه زودتر قوای اسلام بر نیروهای کفر پیروز شود و هر چه زودتر کربلا و قدس شریف را آزاد کنیم. از فعالیت در بسیج مسجد دریغ ننمایید که حضور در مسجد و در بین برادران واقعاً باعث می شود روحیه نماز در جسم ما بدمد و انسان را از غرور و بلند پروازی پایین می آورد. آیا تا به حال نگاه کرده اید که این همه شهید و معلول چرا داده ایم بله باید فکر کرده باشید که اینها عشقی داشتند که ما نداشتیم اما بگویم از شخصی که قلبم برای او می تپید کسی که خدا بخواند از این همه نعمت براو ارزانی داشت از ان به بعد مردی که کوهها در مقابل اراده اش به لرزش در می آیند و موج دریاها در مقابل خروشش نا توانند.

این پیر مرد خدا کار خدا دوست امام زمان است ای امام اگر من هزاران جان داشتم در راه تو فدا می نمودم و هیچ گاه تن با ذلت نمی دادم

-------------------------

شهید عباس منیعی یکم فروردین ماه سال ۱۳۳۸ در شهر سرکان از توابع شهرستان تویسرکان در استان همدان و در خانواده‌ای مذهبی و ساده‌زیست به دنیا آمد. پدرش مرادعلی نام داشت. سال ۱۳۴۵ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و با توجه به هوش و استعداد سرشاری که داشت تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد و موفق به اخذ مدرک دیپلم در این رشته شد.

در سال‌های انقلاب کودکی بیش نبود اما همراه با دیگر دانش آموزان و کودکان و نوجوانان هم سن و سال خود در فعالیت‌های انقلاب شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب گام برداشت. پس از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی بنابر وظیفه شرعی و قانونی به عنوان سرباز به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در برابر رژیم بعث عراق که به مرزهای ایران حمله کرده بود ایستادگی نمایند.

در عملیات‌های متعدد شرکت کرد و در مناطق مختلف عملیاتی همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام در بیست و سوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ در منطقه عملیاتی مریوان به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.