دوري بجوئيد از مخالفين و بي طرفان حتي اگر چه از نزديكان باشند
بسم الله الر حمن الر حيم
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَض نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
برخي مومنان بزرگ مرداني هستند كه به عهدي كه با خدا بستند كاملا وفا كردند و برخي به انتظار مقاومت كردند و هيچ عهد خود را تغيير نداده اند .
با سلام به محضر رسول خدا و امير المومنين و فرزندان پاكش مخصوصا محضر خليفه عصر ما و امام زمان و سلطان و سيد و پناه ما و نگهدارنده ما و نور حيات و پايان آرزوهاي ما كه جانم و جان عزيزانم و جان تمام جهانيان بالاخص مسلمين و امت بفدايش باد .
و با اهداء سلام به پيشگاه رهبر عزيزم آيت الله مطلق امام امت و روحانيت در خط ولايت و با درود بر روان طيبه شهدا و به اميد شفاي مجروحين و آزادي اسرا به دست پر توان سربازان ولايت و امامت غلامان ابا عبدالله الحسين ع انشاء الله تعالي.
بار خدايا از اينكه اين حقير سراپا گناه را به دانشگاه علم و عمل كه مدركش رسيدن به اعلي عليين است و درجه دانشجوياني كه بر بال ملائك سوارند توفيق حضور عنايت فرمودي در حاليكه لايق نبودم. از اينكه در طول عمرم همواره گناه كردم تو بخشيدي و پرده به روي اعمالم گشودي و آبرويم را نريختي در حاليكه سزاوار تنبيه بودم و از آنجا كه تو رحماني و رحيمي و ستار العيوبي من با قلبي كه تو او را با فرستادن رسول و توفيق حضور در جمع مخلصين و اولياي خاصت كه هر فردي از هر دانشگاهي با هر چند سال تحصيل و تدريس باز بايد بيايد و از اينها معرفت، شعور، ايثار عمل، اخلاق، شجاعت، شهامت، ايمان، تقوي و .. بياموزد.
با ديدي باز و تحقيق و يقين به انقلاب و نائب بودن رهبر دست از هر چه غير از رب شستم در حاليكه باز اين توفيق خود رب العالمين بود و من شاكرم و كاري نكردم ليكن وظيفه داشتم اين بدن را كه روزي از هيچ به اينجا رسانده و بصورت امانت در پيش من بود به مولايم برگردانم اما اي مولاي من از اينكه خوب امانت داري نكردم و در زندگي خطا كردم و با تمام جوارحم در حاليكه تو داده بودي معصيت تو را كردم مرا ببخش در حاليكه سزاوار نارم . بار خدايا وقتي كه خود را شناختم عاشق جگر گوشه فاطمه زهرا بودم .
در رابطه باشيد و دوست بداريد پيروان رهبر و مقلدين امام عزيز را و دوري بجوئيد از مخالفين و بي طرفان حتي اگر چه از نزديكان باشند. تمام دوستان و آشنايان را سلام مي رسانم و همه را بخداي رحمن مي سپارم. برادران عزيزم علي مصطفي و محمود و نور چشمانم آيت الله فرهادي را كه هر موقع اين بزرگوار را مي ديديم بياد خدا مي افتادم سلام ميرسانم و از آنها به منظور خطاهايي كه داشتم بخشش مي نمايم .
-----------------------
شهید محمد رضا ترابی نهم شهریور ماه سال 1341 در شــهر سامن شهرستان ملایر از توابع استان همدان به دنیا آمد. پدرش عزت الله، کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و باغداری مخارج زندگی را تامین می کرد و روزی حلال کسب می نمود و فرزندان خود را در مکتب اهل بیت پرورش می داد.
از همان کودکی پاک طینت بود و به قرآن و احکام علاقه داشت و پای ثابت هیات های حسینی و مجالس روضه خوانی بود. سال 1348 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا پایان دوره متوسطه در رشته علوم انساني درس خواند و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
در سال های انقلاب نیز در کنار دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی در راه پیروزی انقلاب گام برداشت و در این راه از خودگذشتگی های فراوان کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و ملبس به لباس سبز پاسداری روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در برابر تهاجم دشمن بعثی تا دندان مسلح بایستد.
سرانجام پس از ماه ها مجاهدت در راه خدا و حضور در عملیات های متعدد در مناطق عملیاتی، در هشتم اردیبهشت ماه سال 1364 در منطقه عملیاتی دارخوین بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد