آنچنان بجنگم كه بلبلان از نغمه خوانى بازمانند
بسم ا... الرحمن الرحيم
مادرم، به شرافت سربازى قسم خوردهام تا آخرين نفس و آخرين گلولهام در راه وطنم بجنگم. آنچنان بجنگم كه بلبلان از نغمه خوانى بازمانند. من شيرم، مادر بر شير عقب نشينى ننگ است. بر عهد و پيمان خود وفا ميكنم بر خاك انقلابم اين خون را فدا مىكنم. از تفنگ من، مادر خصم بر عزا نشيند و گريه سر دهد.
گر شهيد شوم تو گريه مكن. بلكه از بهرمن تو حجله آزين نما. زيرا شهيد مرده نيست، مگر نه اين فرموده كلام الله نيست؟
مادرم، مادر خوب و مهربانم، من طوفانم، ز حمله من موج دشمن بر هم خورد و درهم مىشكنم دشمنان را، همه حيرت زده، مات و مبهوت با چشمان غضب آلود از پشت بر من بنگرند و آهى سرد از ته دل برآورند.
مادر تو هم غرورت را مشكن، تو هم چون شير زنان ديگر با كمال مسرت به دنبال من راه بيفت به دنبال اين تابوت.
ز هر جا كه بگذرد از تابوت من غوغا بر پا خيزد.
چه سنگين ميرود اين مرده ز بس آرزو دارد اين مرده، قبرم شاهد بر تاريخ و زمان است زير اين قبر در بلندترين نقطه قبرستان است، زيرا اين قبر جوانى ناكام است.
اى رهگذر پا بر سر قبرم مگذار، من هم زمانى عاشقى شوريده بودم، ليك سر بر بالين خاك ره يار نهادهام ، بدان اميد كه گذر يارم بدين گورستان افتد ، تا اينكه با زبان بى زبانى شرح سينهام را باز گويم ، تا جنايت خصم را به او دانه به دانه گويم.
16 شهریور 1360
-------------------
حسن علی زهدی نهاد ششم تیر ماه سال 1341 در روستاي قهورد سفلای شهرستان کبودرآهنگ از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. پدرش آقا مرادعلي کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و باغبانی مخارج زندگی را تامین می کرد.
سال 1348 تحصیلات خود را آغاز کرد اما به دلیل مشکلات و کمبود امکانات فقط تا سال دوم ابتدایی ادامه تحصیل داد.
پس از پیروزی انقلاب و با حمله ناجوانمردانه رژیم بعث عراق به مرزهای ایران، به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست و به عنوان سرباز ارتش روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.
سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب، در هفدهم آذر ماه سال 1360 در منطقه عملیاتی مریوان هنگام درگیري با گروه هاي ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.
مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد