وصیتنامه پاسدار شهید صفر آقایی
يکشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۰
پروردگارا تو خودت شاهد هستی که من در این لحظه به جز تو به چیز دیگری فکر نمی کنم و تنها از درگاه تو آمرزش گناه می طلبم. ترس من از تو می باشد. من از قدرت های دنیوی و مادی این جهان ترسی ندارم و باید همه بدانند که به درگاه خدا توبه کنند و اگر از فریب های زندگی دور شوند انسان می شوند.

پروردگارا تو خودت شاهد هستی که من در این لحظه به جز تو به چیز دیگری فکر نمی کنم و تنها از درگاه تو آمرزش گناه می طلبم. ترس من از تو می باشد. من از قدرت های دنیوی و مادی این جهان ترسی ندارم و باید همه بدانند که به درگاه خدا توبه کنند و اگر از فریب های زندگی دور شوند انسان می شوند.

میلیون ها انسان در آمریکا و آسیا از گرسنگی بمیرند و قوی بر ضعیف حاکم شود به این دلیل که زورشان بیشتر است و آخر تا کی بشنویم و خون دل خوریم تا کی می شنویم در لبنان مردم بی گناه را قتل عام کنند. تا کی تحمل کنیم که آمریکا بر تمام امت اسلام اربابی و آقایی کند. تا کی صبر کنیم که شوروی مردم مسلمان مظلوم افغانی را قتل عام نماید و ما بنشینم و ادعا کنم که مسلمان هستیم.

مگر نه اینکه پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) فرمود اگر مسلمانی از آن طرف کره زمین از شما طلب کمک کرد و کمک نکنید مسلمان نیستید. خیر باید برخیزیم و با خون خود به یکایک مسلمین خدمت کنیم. ایکاش که همه مردم این احساس که من هم اکنون دارم و احساس دیگر رزمندگان نیز هست را همه داشتند که خالی از مسائل دنیوی است و فقط فکرمان الله است.

سخنی با شما ملت شهید پرور دارم که از نثار خون خود در راه اسلام دریغ نکنید و امام را تنها نگذارید و همیشه پشتیبان امام و روحانیون باشید که تنها کسانی که راه چگونه زیستن به ما می آموزند روحانیون مبارز هستند.

شما ای خانواده محترم و همسرم، آگاه هستم که بعد از شهادتم چقدر ناراحت و نگران می شوید ولی وقتی که حضرت زینب را با آن مصائب که بر سرش به یاد می آورم دلم گرم می شود. همسرم از اینکه نتوانستم شوهر خوبی برایت باشم امیدوارم مرا ببخشید و از تو می خواهم که این مصیبت را زینب وار عمل نمایی.

به دیگر خواهران بگو که شوهرت در راه اسلام و خدا فدا شد تا اسلام حفظ شود. ای کاش صدها جان داشتم و می توانستم جان خود را در این راه مقدس فدا کنم.

از نثار خون خود در راه اسلام دریغ نکنید

-------------------

صفر آقایی نهم فروردین سال 1343 در روستاي توچغاز شهرستان ملایر از توابع استان همدان به دنیا آمد. سال 1350 وارد دبستان شد و تا پایان مقطع راهنمایی ادامه تحصیل داد.

در سال های انقلاب در کنار دیگر جوانان و نوجوانان در راه پیروزی انقلاب گام برداشت و در راهپیمایی ها و تظاهرات ها شرکت کرد. سال 1362 ازدواج کرد و خداوند یک پسر و یک دختر به آنها اهداء کرد که از وی به یادگار مانده است.

با شدت گرفتن درگیری ها در جبهه های نبرد حق علی باطل به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به عنوان پاسدار در جبهه های نبرد حاضر شد و در عملیات های مختلف شرکت کرد

سرانجام پس از ماه ها مجاهدت در راه خدا دوازدهم آذر ماه سال 1365 در محور همدان تهران در عین انجام ماموریت دچار حادثه شد و به کاروان عظیم شهدا پیوست.

مزار او در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
از نثار خون خود در راه اسلام دریغ نکنید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده