وصیتنامه شهید مفقود الپیکر شعبانعلی رستمی
پنجشنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۳۰
این آخرین باری خواهد بود که وصیتنامه می نویسم آری ای دنیا دور شو از من که افسارت را بر پشت انداخته ام از چنگال های درنده فقر خود رهانیده ام و از دامهای تو جسته ام. دور شو به خدا که رام و ذلیل تو نخواهم شد که هر جا بخواهی مرا به دنبال خود بکشی و مهار خود را به دست تو نخواهم داد که به هر سو بخواهی بروی.

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ

کسی که در راه خدا کشته می شود مرده نپندارید بلکه او زنده و جاوید است ولیکن شما این حقیقت را در نخواهید یافت.

الهی دلی ده که جای تو باشد

کسانی که در آن ثنای تو باشد

الهی چنان کن که این عبد مسکین

ز تو خواهد و از برای تو باشد

به نام آنکه در ذات یکتاست و در صفات بی همتاست به نام آنکه جان عاشقان را برای خود برگزیده وجود آنها را سرشار از عشق به لقایش نموده و شمع وجودشان را از مشعل شناختش مشتعل نموده به طوری که سر از پا نشناخته و به سوی او و برای او جان را فدا می کنند.

شهادت می دهم به یکتایی پروردگار تبارک و تعالی و شهادت می دهم که پیامبر اکرم رسول او و حضرت علی (ع) جانشین به حق رسول گرامی اسلام می باشد.

بار الها نمی دانم از کجا شروع کنم از معاصی و گناهان زیادی که کرده ام و یا از ناراحتی هایی که برای پدر و مادرم و سایرین به وجود آورده ام یا از هزاران هزار اعمال خلافی که مرتکب شده ام از نافرمانی هایی که کرده ام. معبودا نمی دانم از کجا شروع کنم ولی این را می دانم که تو ارحم الراحمینی، غفاری، آمرزنده ای.

الهم اغفرلی کل ذنب اذنبه و کل خطیئه اخطاتها خدایا بیامرز هر گناهی که مرتکب شده ام و هر خطایی که گرفتارش بوده ام.

آری بارها وصیتنامه نوشتم و به کرات آخرین کلماتم را بر روی کاغذ آوردم ولی سودی نداشت و با کمال شرمساری باید بعد از مدتی آن را پاره می کردم و یکی دیگر می نوشتم چون هنوز لایق پیوستن به خیل عظیم شهدا نبودم چون هنوز نیتم را خالص نکره بودم و خدا نکند کسی بدون خلوص نیت و برای غیر خداوند به جبهه برود که این موجب تباهی در هر دو جهان است.

ولی این بار که این کلمات را می نویسم غیر از دفعه های قبلی است این بار قلبم چیز دیگری را نوید می دهد. نوید پیروزی یا شهادت یا زیارت که هر دو پیروزی است که شهادت بهترین پیروزی است. پیروزی بر دنیا با همه ظاهر فریبنده اش. انشاءالله.

این آخرین باری خواهد بود که وصیتنامه می نویسم آری ای دنیا دور شو از من که افسارت را بر پشت انداخته ام از چنگال های درنده فقر خود رهانیده ام و از دامهای تو جسته ام. دور شو به خدا که رام و ذلیل تو نخواهم شد که هر جا بخواهی مرا به دنبال خود بکشی و مهار خود را به دست تو نخواهم داد که به هر سو بخواهی بروی.

خدایا این پانزدهمین باری است که به سوی جبهه تو می آیم بارالها از تو می خواهم مثل گذشته با سرافکندگی مرا روانه مرخصی نکنی. خدایا از تو می خواهم این بار مرا نا امید نکنی و به آرزویم که همانا شهادت خونین در راه تو می باشد برسانی.

خونم بخورید سرخ تر خواهم شد

حلقم ببرید زنده تر خواهم شد

و اما سخنی با شما برادرانی که جنازه ام را بر روی دست هایتان به سوی مکان جاودانش می برید. اول با کسانی که تا به حال به جبهه نرفته اید. تا کی می خواهید شاهد به خاک و خون غلطیدن جوانان و پیران باشید و همچنان برایتان عادی بگذرد و اصلا به فکر یاری و رفتن به جبهه نباشید. اگر هیچ کار مثبتی از دستتان برنمی آید لا اقل کارشکنی نکنید.

بی خودی نق نزنید. گران فروشی نکنید. از پشت خنجر نزنید.

اما شما برادرانی که تا به حال به جبهه رفته اید 45 روز و یا سه ماه. درست است که ماموریت شما تمام شده است ولی مگر جنگ تمام شده است؟ مگر واجب بودن مسئله را نمی دانید؟ مگر با چند وعده نماز خواندن، خواندن نماز از انسان ساقط می شود؟ امروز جنگ سهمیه ای و نوبتی نیست. جنگ جنگ است و پیروزی انقلاب و سربلند اسلام و قرآن در جهان در گرو پیروزی در جنگ است.

کسانی که توانایی دارند واجب است اگر دیر بجنبند دشمن بر ما مسلط شده و خون تمامی شهدا از 15 خرداد که این بار به یک نفس تا سرزمین کربلا به پیش تازند باهم پیمان ببندیم که تا کربلا را نگیریم از جبهه برنگردیم و نگذاریم جنگ بیشتر از این به این صورت که هست طول بکشد که این خواست دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی است.

در پایان کلام حضور محترم خانواده ام که بسیار دوستتان می دارم برای آخرین بار سلام عرض می کنم و امیدوارم که مرا ببخشید. از شما می خواهم که مرگ مرا تحمل کنید و آن را از الطاف الهی بدانند که خداوند نصیب خانواده شان کرده و هدیه ای را که به امانت نزدشان بوده پس گرفته اند. البته اگر لایق این معامله باشند که این سخت معامله ای است و نصیب هرکسی نمی شود.

از برادرم و خواهرم و تمام کسانی که به نحوی حقی بر گردن من دارند حلالیت می طلبم. هرکس از من طلبی دارد از خانواده ام بگیرد و هرکس بدهکار است به خودش بخشیدم.

بارالها عمر ما بستان تمام

لحظه ای افزای بر عمر امام

شعبانعلی رستمی

دنیا، دور شو که به خدا رام و ذلیل تو نخواهم شد
دنیا، دور شو که به خدا رام و ذلیل تو نخواهم شد

------------------

شعبانعلی رستمی پنجم خرداد 1355 در روستاي انصارالامام شهرستان همدان دیده به جهان گشود. به دلیل مشکلات خانوادگی موفق به تحصیل نشد اما توانایی خواندن و نوشتن داشت و به مطالعه کتب دینی و معنوی ممارست می ورزید.

از همان کودکی مشغول کار شد و برای تامین مخارج زندگی کشاورزی می کرد. سال 1355 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد که از وی به یادگار مانده است. پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی به نیروی تازه تاسیس بسیج پیوست و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.

سرانجام پس از 15 بار اعزام به جبهه و مجاهدت در راه خدا در بیست و پنجم آبان ماه سال 1361 در منطقه عملیاتی سومار در درگیری مستقیم با نیروهای عراقی به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.

تاکنون اثري از پیکرش به دست نیامده است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
دنیا، دور شو که به خدا رام و ذلیل تو نخواهم شد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده