خداوندا ما را ببخش بخاطر فراموش کردن خودمان که چه بوديم و چه شديم
بسمه تعالي
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و ياري دهنده مظلومان و با سلام بر خاتم انبيا و با درود و سلام بر رهبر کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني و با عرض ارادت به محضر شهدا گرانقدر اسلام از آغاز تا کنون.
اينکه قلم در دستم ميلغزد به ياد دارم که بارها قلم بدست گرفته و وصيتنامه نوشته ام به اين اميد که ديگر زنده باز نگردم ولي چه کنم سعادتش را نداشتم و اکنون هم اميدوارم که خداوند اين بار توفيق شهادت در راهش را نصيبم گرداند.
ان شاء الله .
البته ميدانم که رسيدن بدرجه و مقام لقا الله و زيارت خداوند مختص افراد صالح و متقي است و عاصيان را در آن جايگاه و مقام راهي نيست لکن در اينجا توبه و ندامت خود را با کمال سر افکندگي و خجالت به پيشگاه حضرت باريتعالي و رحمت نامتناهي او ميبرم و اميدوارم که به حق محمد و آل محمد خداوند بر حقير تفضل و ترحم نمايد و از گناهان و تقصيراتم در گذرد و ما را به شفاعت حسين (ع) و ساحت مولي ابا صالح المهدي نائل فرمايد.
خداوندا ما را ببخش بخاطر قدرداني و شاکر نبودنمان و ما را ببخش بخاطر فراموش کردن خودمان که چه بوديم و چه شديم .
و اما سخني با پدر و مادر عزيزم. اميدوارم که سلام نا قابل فرزندتان را بپذيريد و از اينکه سالهاست باعث رنج و زحمت شما شده است او را ببخشيد و اينجا اعتراف ميکنم که نتوانستم حقوق شما را ادا نمايم و اميدوارم که مرا حلال کنيد ولي به شما اطمينان مي دهم که تحمل اين امور خود يکي از بزرگترين عبادات است و انشاء الله تلاش نمائيد که هر چه در توان داريد در راه اين انقلاب و امام و اسلام هديه نمائيد.
خواهرانم رنگيني خون من کوبنده تر از سياهي چادر شما نيست مبادا حرف منافقين در شما تاثير بگذارد و از وظيفه اي که داريد کوتاهي کنيد. مادر جان هر وقت سخني را از کسي شنيديد که بر ضد اماممان بود جوابش را بدهيد.
اي کاش هزار جان داشتم و هزار نفر بودم و هر نفرم در گوشه اي از مناطق غرب و جنوب کشور تکه تکه ميشد آري تحمل تير و ترکش را دارم اما تحمل اندوه خميني را هرگز ندارم .
يوسف بهرامي دلير
3 تیر 1366
--------------------
یوسف بهرامی دلیر بیستم مهر ماه سال 1347 در شهرستان بهار از توابع استان همدان و در خانواده ای کشاورز و ساده زیست به دنیا آمد.
بسیار سخت کوش و مهربان بود و در تمام امور زندگی کمک حال پدر و دیگر اعضای خانواده بود. از همان کودکی سرشت پاک و خداجویش هویدا بود و سعی می کرد با رعایت اخلاق و شرکت در جلسات قرآن و هیات های حسینی، روح تشنه خود را از مکتب آل الله سیراب کند.
سال 1354 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا سال دوم مقطع راهنمایی ادامه تحصیل داد. در سال های انقلاب کودکی بیش نبود اما همپای دیگر مجاهدین راه خدا در راه پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران گام برداشت.
پس از انقلاب به نیروی تازه تاسیس بسیج پیوست و مشغول فعالیت های داوطلبانه شد و پس از آن با شدت گرفتن جنگ تحمیلی و رسیدن به سن مورد قبول برای حضور در جبهه، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد.
سرانجام پس از ماه ها مجاهدت در راه خدا، در دوازدهم آبان ماه سال 1366 با سمت تک تیرانداز در درگیری با نیروهای عراقی در منطقه عملیاتی بانه، به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد