فرزندتان در راه انقلاب به پا خاسته است
بسم الله الرحمن الرحيم
وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی
هيچکس بار گناه ديگري را در قيامت بدوش نخواهد گرفت
وصيتنامه را از اينجا شروع ميکنم. آنقدر به جبهه ميروم و مي جنگم تا شهيد شوم. وصيت نامه اي که در باختران اعزام نيروي شماره 2 صالح آباد نوشته ام بدين شرح است
مورخ 16 خرداد 62 نوشته ام
با درود و سلام بر رهبر کبير انقلاب اسلامي ايران حضرت امام خميني و سلام بيکران بر رزمند گان اسلام و سلام بر امت شهيد پرور ايران.
اي خانواده هاي شهداء بدانيد تنها راه نجات بخش شما و افتخار جاويد برايتان رها کردن اجانب شرق و غرب و سوق بسوي الله است و اطلاعت از ولايت فقيه است.
سلام و درود خدا به شما پدر و مادر گراميم، مرا حلال کنيد و مرا ببخشيد چون نتوانستم فرزند صالحي براي شما باشم. مادرم حلالم کن و آخرين سلام هاي مرا از وادي عاشقان الله بپذير. مادرم ، از اين پس تو بايد زينب وار باشي و بر عليه صداميان کافر به خونخواهي بر خيزي. اگر چه من نا لايق و گنهکار بودم اما تو رسالت خود را فراموش مکن.
سلام بر خواهران و برادران عزيزم. اميدوارم در پناه حق تعالي خوش و خرم بوده باشيد. مرا حلال کنيد از اينکه برادر شايسته اي نبودم. سلام مرا حضور تمام آشنايان برسانيد و بگوئيد مرا حلال کنند.
برادران، من کوچکتر از آن هستم که شما را نصيحت بکنم اما چند کلام با شما در د دل مي نمايم. برادرانم مبادا سلاح شهداء بر زمين بيفتد. خواهرانم، مبادا حجاب فراموش شود.
دژخيمان صدامي، بدانيد تا آخرين لحظه با شما مي جنگيم و اگر دستمان را ببرند با پاهايمان و اگر پاهايمان را قطع کنند با کلاممان و اگر زبانم را ببرند با نگاهم و اگر چشمهايم را بيرون آوردند با ضربان قلبم و اگر شهيدم سازند گذشته از اين که رستگارم آن وقت با خونم آنها را از سرزمين مقدس بيرون ميرانم.
خدايا مي خواهم برای تو زندگي کنم. عبادتم براي تو باشد، شهادتم براي تو باشد. دلم مي خواهد براي تو بميرم. پدر و مادرم اگر شهيد شدم براي من گريه نکنيد. به حال علي اکبر حسين (ع) گريه کنيد چون او از من عزيزتر است.
پدر و مادر مهربانم افتخار کنيد که همچنين فرزندي داريد که در راه انقلاب بپا خواسته است و راه امام حسين (ع) را پس از 1400 سال ادامه ميدهد و آخر در راه اسلام شهيد شده است. بايد خيلي افتخار کنيد.
خداحافظ خدا نگهدار همه شماها باشد.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عيال و خانمان را چه کند
ديوانه کني هر دو جهانش بخش
ديوانه تو هر دو جهان را چه کند
در آخر که لحظه خداحافظي فرا رسيده پيمان مي بندم تا آخرين قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد. با خداوند پيمان مي بندم که در تمام عاشوراهاي حسيني با حسين (ع) همرا باشم و سنگر او را خالي نکنم تا هنگاميکه همه احکام اسلام در زير پرچم اسلامي امام زمان (عج ) به اجرا در آيد .
روح الله بهرامي
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
---------------------
شهید روح الله بهرامی دهم اردیبهشت سال 1343 در روستاي ایده لو شهرستان کبودرآهنگ از توابع استان همدان و در خانواده ای کشاورز و ساده زیست به دنیا آمد. پــدرش آقا مظفرعلي کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و باغبانی مخارج خانواده خود را تامین می کرد.
سال 1350 وارد دبستان شد اما به دلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات تنها تا پایان دوره ابتدایي درس خواند و پس از آن مشغول کار شد.
در سال های انقلاب همراه با دیگر نوجوانان پر شور و شعور شهرستان کبودرآهنگ در راهپیمایی های انقلابی شرکت کرد و با دستان کوچک خود انقلاب شکوهمند مردم ایران اسلامی را یاری کرد.
پس از انقلاب بنا به وظیفه شرعی و قانونی روانه خدمت سربازی شد و به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافت.
سرانجام در بیست و ششم مهر ماه سال 1363 در منطقه عملیاتی میمک در درگیری با نیروهای بعثی عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
مزار او در گلزار شهداي زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد