مصاحبه ذاکر الحسین شهید سید رضا حسینی درافشان در سال های دفاع مقدس
با شروع انقلاب اسلامی مثل بسیاری از جوانان غیور شهر در راهپیمائی ها و دیگر فعالیت های انقلابی شرکت فعال داشت.
سید رضا سال 1356 ازدواج کرد و خداوند نیز یک فرزند دختر و یک فرزند پسر به آنها اهدا کرد. با شروع جنگ تحمیلی از هر فرصتی استفاده کرد تا روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شود و با وجود اینکه صاحب مغازه طلا فروشی بود مغازه را تعطیل کرد و یا مغازه را به دست دوستان سپرد و راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
در سال های دفاع مقدس هفت مرتبه به مناطق عملیاتی اعزام شد و سه سال همراه با دیگر همرزمان و یارانش در برابر متجاوزین بعثی ایستاد.
سید رضا علی رغم مجروح شدن و پنجاه درصد جانبازی هیچ گاه از شرکت در جنگ تعلل نکرد و از هر فرصتی برای حضور در جبهه ها استفاده می کرد و با نوای گرم و جانسوز خویش شور و حال رزمندگان را دو چندان می کرد تا جائیکه سوز نوای مداحی سید رضا برای تمام رزمندگان استان همدان مثال زدنی بود.
سید رضا حتی مواقعی که در جبهه ها نبود و در شهر حضور داشت علاوه بر شرکت در مراسم های مذهبی و انقلابی، فعالیت های انقلابی و جهادی گسترده ای داشت بطوریکه مغازه وی به محل تبلیغات برای انقلاب و جنگ تبدیل شده بود و این مغازه بیش از آنکه مغازه طلا فروشی باشد ستاد تبلیغات جنگ بود.
با نصب بلند گو در سراسر بازار زرگرها علاوه بر پخش اذان و خبرهای جنگ، بازاریان را دعوت به شرکت در مراسم تشییع جنازه شهدا می نمود تا جائیکه در سایۀ فعالیت های ایشان هیچ مغازه ای نبود که در هنگام تشیع جنازه شهدا باز باشد و مردم و بازاریان در تشییع جنازه شهدا شرکت نکنند.
سید رضا در مداحی هایش بر انتخاب اشعار صحیح و مستند خوانی بسیار دقت نظر و تاکید داشت بطوریکه در سال 1362 به همراه تعدادی از مداحان بزرگ شهر جامعۀ مداحان و شعرای آل محمد همدان را راه اندازی کردند تا در این زمینه هم گام مؤثری بردارد.
در اغلب مراسم هایی که در شهرها و روستا برپا و از او دعوت میکردند با یک موتور یاماها 100 شخصا شرکت میکرد و در بسیاری از مواقع پس از انجام مداحی نه تنها مبلغی نمیگرفت بلکه نیمی از پولی را که به همراه داشت به آن هیأت کمک میکرد و همیشه از اینکه تعداد معدودی از مداحان برای مداحی پول میگیرند ناراحت بود و سعی میکرد آنها را از این عملشان باز دارد.
سید رضا حسینی درافشان سر انجام در 28 بهمن 1364 پس از بیش از بیست سال فعالیت های مذهبی و انقلابی دعوت حق را لبیک گفت و در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: خدايا تا ظهور حضرت حجت ابن الحسن العسکری از تو مي خواهيم که عمر اين رهبرمان را طولاني کني.
يک وصيت دارم و آن اینکه اي کساني که وصيتنامه مرا مي خوانيد من همانطورکه امام فرمود از آن جمله به شما مي گويم.
يک عمر نوکري در مصيبت خوانی امام حسين (ع) را به عهده داشتم و یا حسین مي گويم، از شما مي خواهم که اين مجالس هايي که با اسم امام حسين (ع) برگزار می شود را رونق بخشید. اين بزرگترين سعادت است که نصيب ما مي شود.
همچنين بدانيد که امروز روز امتحان است مگر ما نبوديم که می گفتیم حاضریم در راه حسین جان دهیم، امروز همان روز سلحشوری است آيا نمي توانيم فرداي قيامت با آقا اباعبدالله (ع) باشيم.
حسين جان تو شاهد باش که ما فرزندت را تنها نگذاشتيم و نخواهیم گذاشت ان شاء الله.
خدایا اسلام و مسلمین را پيروز کن و عمر رهبر کبير ما را تا ظهور حضرت مهدي (عج) طولانی بگردان و شر دشمنان اسلام را از سر اسلام و مسلمين کوتاه بگردان.