روایت نقاشی عجیب شهید علی اصغر سماواتی قبل از عملیات کلارک
پدرش از فعالان انقلابی بود که در مبارزات سال های انقلاب نقش بسزایی ایفا کرد و در تربیت اسلامی و اعتقادی فرزندان خود همراه با همسر مومنه اش بسیار کوشا و حساس بود.
علی اصغر از همان کودکی شیفته اهل بیت بود (ع) بود و در حسینیه ها و هیات های مذهبی حضور فعال داشت و رفته رفته در مکتب حضرت اباعبدالله الحسین (ع) درس ایستادگی و آزادگی آموخت.
سال 1357 و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی وارد دبستان شد و کسب علم را تا مقطع سوم متوسطه در رشته علوم تجربی ادامه داد.
رویدادهای اول انقلاب و فراز و نشیب های بعد از پیروزی مردم ایران بر رژیم طاغوت تاثیر بسزایی در روحیه جهادی علی اصغر داشت و سعی می کرد با مطالعه کتب اعتقادی و دقت در فرامین حضرت امام خمینی (ره) راه صحیح را شناخته و تمام قد در خط امام و شهدا قرار داشته باشد.
سال های دفاع مقدس بارها تلاش کرد تا به وسیله سفارش دوستان و حمایت همکاران پدرش که یکی از پاسداران انقلاب اسلامی بود روانه جبهه های نبرد شود اما به دلیل سن کم مجوز حضور به جبهه را نیافت تا اینکه با تغییر در تاریخ تولد مندرج در شناسنامه اش راهی جبهه های غرب شد.
هنرمند بود و از ذوق نقاشی خوبی برخوردار بود و با استعداد خدادادی که داشت در مدت کم حضور در جبهه، نواختن نی را نیز آموخت.
در عملیات های مختلف شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.
صدای دلنشین مداحی علی اصغر در مناطق عملیاتی محل استقرار رزمندگان لشکر 32 انصار الحسین (ع) همیشه به گوش می رسید و انس عجیب او با زیارت عاشورا، دل عاشورایی دوستانش را نیز جلایی حسینی می داد که گاهی با نوای جانسوز نی نیز همراه بود.
8 سال دفاع مقدس به پایان رسید و فراق یاران و همرزمان، علی اصغر را مجنون کرده بود تا اینکه راز و نیازهای پر سوز و گدازش کار ساز شد و در عملیات برون مرزی کلارک در مقابله با منافقین کور دل در منطقه تپه مروارید به آرزوی دیدین خود رسید و به مقام عند ربهم یرزقون نائل آمد.
شهید علی اصغر سماواتی چگونگی شهادتش را قبل از حرکت به منطقه تپه مروارید، بر دیوارهای اردوگاه ابوذر کشیده بود و گویی قبل از شهادت می دانست که سال ها در دشت های تپه مروارید آرام خواهد گرفت.
پیکر پاک و مطهرش هنوز به وطن بازنگشته است و گویی خودش راضی به این بازگشت نیست که بارها و بارها تلاش جستجوگران نور برای برگرداندن او بی نتیجه مانده است.
مزار یادمان او در گلزار شهدای زادگاهش تسلی بخش دوستان و مشتاقان اوست و آخرین نقاشی او، زینت بخش باغ موزه دفاع مقدس استان همدان است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: آرى جبهه دانشگاه انسان سازى است و كنكور آن گذشتن از دنيا و ماديات و پشت كردن به لذايذ دنيوى است. همه كسانى كه پيام اين فدائى نا قابل را ميشنوند بدانند كه ما عاشقان رداى سرخ شهادت از تمام هستيمان گذشتيم. شايد چراغ هدايتى باشيم براى همنوعان خود.
به راستى كه معصوم (ع) فرمود شيرينى دنيا سختى آخرت را به همراه دارد و سختى دنيا شيرينى آخرت را.
خوشا به حال آنانكه در زندگى دنيايى خودشان هيچوقت خود را فريب ندادند و لااقل آزاد زندگى كردند .
شهداى پيش از صدر اسلام تاكنون با خون خود اسلام را به ما رساندند و ما نيز وظيفه مان را كه انتقال اين ميراث عظيم بوده و هست را انجام داده ايم حال بقيه راه و سپردن اين امانت به نسل هاى ديگر را به عهده شما مردم حزب الله بخصوص جوانان بسيج مى گذاريم و بدانيد كه اين راهى است پر پيچ وخم كه بر سر راه آن مشكلاتى بس عظيم وجود دارد. بريدن ها، زخم زبان شنيدن ها، تهمت شنيدن ها و...، شما قدم اول را با توكل بر خداوند متعال برداريد و از او رضايتش را بخواهيد و مطمئن باشيد كه خودش با كمال رحمت و سخاوت كمكتان مى كند. انشاءالله .