حیثیت و شرف ما در گرو همین جنگ است

بسم الله الرحمن الرحیم

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً احیاء عند ربهم یرزقون

با درود بیکران و بی پایان بر انبیاء الله و شهدای گرانقدر و شاهدان همیشه زنده و درود و سلام بر محضر بقیة الله العظم روحی و ارواح العامین المقدمه له الفدا

و درود و سلام بر رهبر خستگی ناپذیر فرمانده کل قوا حضرت امام خمینی این عارف و فیلسوف و اسلام شناس این بت شکن زمان که همه بتها را شکست و هنوز تبر بر دوش دارد این ابراهیمی که نه تنها اسماعیل یک فرزندش را بلکه هزاران فرزند را قربانی کرد و هنوز به قربانگاه می فرستد تا زمینه ظهور امام (عج)را فراهم سازد . سپاس و شکر خدای را که بر ما منت گذاشت و همانند رسولان رسولی برای هدایت ما فرستاد.

خدایا این ابر مرد جهان را تا انقلاب مهدی از ما نگیر و سال ها عمر ما را کم کن و بر لحظات عمر او بیفزا.

ای خالق آسمان ها سخن با تو گفتن مشکل است چرا که تو همه چیزی و ما هیچ، کمال مطلق تویی دور مانده ما، گنهکار ما.

ای آنکه اراده کردی تا این بنده گنهکار تو با اعمالش که حاکی از گناه و پشیمانی است در این روزهای حساس به طرف تو بیاید اما ای خدای بزرگ اعمال گذشته ام به من اجازه نمی دهد با تو صحبت کنم اما لطف تو و مهر تو مرا بر این داشت تا از اعمالی که در گذشته انجام داده ام رو به درگهت بیاورم و توبه کنم.

خودت فرمودی که توبه کاران را می پذیرم پس استغفر الله وربی اتوب الیه .

خدایا خودت میدانی که هر موقع به یاد شهدا می افتم سر شرمندگی را به پایین می اندازم و احساس حقارت می کنم که آنها چکار کردند و ما چکار. اما پس از سلام بر شهیدان سفارش من به تمام عزیزان این است که امام را تنها نگذارید و از ولی فقیه اطاعت کنید و ای امت دلاور و مسلمان بدانید که تنها راهی که میتواند برایتان افتخار جاوید بر جای گذارد اطاعت مطلق شما از ولایت فقیه است.

و برادران برومند جنگ را فراموش نکنید که به قول امام: حیثیت و شرف ما در گرو همین جنگ است.

برادران عزیز افتخار کنید که خداوند متعال بر ما منت گذاشت تا جوان هایی که آن موقع در محل های فساد تلف می شدند امروز برای اسلام در میدان های نبرد با کفار به شهادت برسند.

برادران عزیز خدا میداند که ما هیچ آرزویی بجز سلامتی امام و پیروزی رزمندگان اسلام نداریم و تمامی آرزوهایمان را در دهانه مسلسل هایمان خلاصه کرده ایم و بر سینه کافران فرود آورده ایم و می آوریم.

و اما ای امام عزیز امیدوارم مرا ببخشی که نتوانستم سرباز خوبی باشم و مسئولیتم را که حاکی از هزاران شهید و معلول است انجام بدهم.

و اما تو ای پدر و مادر رنج کشیده ام، سلام علیکم، سلام گرم فرزندتان را که از صمیم قلبم بیرون می آید پذیرا باشید.

میدانم که چه زحمتهایی برایم کشیده اید ولی وای بر احوالم اگر حلالم نکنید و اگر فرزند خوبی برایتان نبودم و شما را اذیت می کردم مرا به بزرگی خودتان ببخشید که سخت پشیمانم.

و ای پدر و مادرم از شما می خواهم که در مرگم صبور باشید و مبادا خدای ناکرده در مرگم گریه کنید که روحم را بیازارید.

خدمت برادرانم این قوتان قلبم سلام علیکم. از شما برادرانم می خواهم که تفنگ زمین افتاده ام را بردارید و بر صف کفار حمله ور شوید و نگذارید که امام تنها بماند و تا می توانید از امام پیروی کنید که در واقع خداوند نعمت خیلی بزرگی به ما داده است و از برادرم محمد رضای بهراملو می خواهم تا آنجائیکه می توانید در تربیت حسین کوشا باشید تا جوانی حزب اللهی و پیرو خط امام تحویل جامعه و جمهوری اسلامی ایران بدهید.

و از برادرم علی رضا بهراملو می خواهم که به حرف پدر و مادر گوش دهد و تا آنجائیکه می توانید در کلاسهای مذهبی شرکت کند که نکند خدای نکرده از نظر شناختن اسلام ضعیف باشی .

و اما تو یگانه خواهرم مانند زینب باش و مبادا برایم گریه کنی و سیاه بپوشی که دشمن تو را ببیند و شاد شود. مانند زینب در مقابل مصیبت ها استوار باش و اگر شهید شدم افتخاری است برای شما در پیشگاه خدا و همچون زینب کبری رو سفید هستی .

و همچنین خدمت شما عمویم و پسر عموهایم و داییهایم و پسر داییهایم سلام می رسانم و می خواهم هر چه بیشتر در خط اسلام اصیل و در راه ولایت فقیه و پیروزی از امام کوشا باشید .

درود خداوند و پیامبران بر شما و بندگان صالح او باد .

در پایان به تمامی دوستان و آشنایان که همیشه در جلو چشمم مجسم می باشد سلام می رسانم و از آنها تقاضا دارم که این دوست گنهکار خود را ببخشید.

خداوند ان شاء الله هر چه زودتر مسلمین را پیروز گرداند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی(عج) خمینی را نگهدار

---------------

محمد مهدی بهراملو سی ام فروردین سال 1342 در شهرستان همدان و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش آقا قدرت الله مصالح فروش بود و به تربیت اعتقادی و اسلامی فرزندان خود بسیار اهمیت می داد و به کسب روزی حلال همت وافر داشت.

محمد مهدی از همان کودکی شیفته مکتب اهل بیت بود و در هیات های حسینی و مجالس سینه زنی و روضه خوانی شرکت می کرد تا در کلاس درس آزادی و آزادگی آقا اباعبدالله، درس ایثار و شهادت بیاموزد.

سال 1349 وارد دبستان شد و تا پایان مقطع راهنمایی ادامه تحصیل داد و پس از آن مشغول کسب و کار شد و با راه اندازی کارگاه باطری سازی، روزی حلال حاصل از دسترنج خود را کسب می کرد.

در سال های انقلاب از نوجوانان فعال مبارزات انقلابی بود و در این راه از هیچ تلاش و ایثاری فروگذار نبود.

پس از انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی به کمیته انقلاب اسلامی پیوست و به عنوان پاسدار روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد تا در برابر رژیم بعث عراق بایستد.

سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا در بیست و سوم شهریور ماه سال 1362 در منطقه عملیاتی قصر شیرین بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به یاران و همرزمان شهیدش پیوست.

پیکر مطهر وی در گلزار شهدای زادگاهش زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.