زندگینامه تخریبچی شهید سردار ابراهیم شیخ علیان
ابراهیم شیخ علیان نهم مهر ماه سال 1339 در روستای شورین از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد.
پدرش آقا شعبانعلی کارگر بود و با اندک در آمد حاصل از کار سخت و طاقت فرسای کارگری، مخارج زندگی را تامین می کرد.
به تربیت اسلامی و اعتقادی خانواده و بچه ها بسیار اهمیت می داد و این امر باعث شد تا ابراهیم از همان کودکی با مکتب آل الله آشنا شده و شیفته آموزه های عاشورایی شود.
سال 1346 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را تا پایان مقطع متوسطه در رشته علوم انسانی ادامه داد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
سال های انقلاب نوجوانی پر شور با تفکرات ضد استعماری و ضد طاغوتی بود که همراه با دیگر جوانان و نوجوانان به طور جدی وارد جریان مبارزات انقلابی شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضو کمیته انقلاب اسلامی شد و بعد از شش به سپاه پاسداران پیوست و با آغاز جنگ تحمیلی روانه جبهه های نبرد شد و در اولین اقدام به مدت ۱۳ ماه با نام آورانی همچون شهید ایرج چنگیزی و شهید ابوالقاسم جعفری در منطقه پاوه مسئول دسته گردان تخریب تیپ همدان به مبارزه با گروهک های ضد انقلاب پرداخت.
سپس در قالب خدمت سربازی به منطقه جنگی اعزام و به مدت ۱۱ ماه انجام وظیفه کرد و بعد از آن از سال ۶۰ تا ۶۵ به وزارت آموزش پرورش پیوست و هر شش ماه در غالب ماموریت به جبهه اعزام میشد.
سال 1363 ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد که خداوند هم فرزند پسری را به خانواده آنها اهداء کرد.
ابراهیم شیخ علیان پس از سال ها مجاهدت در راه خدا و حضور در مناطق عملیاتی غرب و جنوب، سرانجام در بیستم شهریورماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی جزیره مجنون بر اثر اثابت تیر مستقیم دوشگا به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به یاران و همرزمانش پیوست.
پیکر پاک و مطهرش به مدت ۱۱ سال در خاک جزیره مجنون باقی ماند و سرانجام توسط جستجوگران نور در سیزدهم مهر سال 1376 به آغوش خانواده اش بازگشت.
از وی به عنوان اولین فرمانده و پایه گذار گردان تخریب لشکر 32 انصار الحسین استان همدان یاد می شود.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: از اين وحشت داشتم که مبادا جزء کافران و ملحدان باشم و با اينکه اقرار مي کنم مسلمانم و پيرو خط محمد (ص) و آل او در آخر بي ايمان از دنيا بروم و هميشه از خدای تبارک و تعالي خواستار زندگي ای که در خط محمد و آل او و مردني که مورد پسند او و خاندانش باشد داشته باشم و گاهي که اين فکر در ذهنم خطوري مي کرد به ياد اميداري و مهرباني خداوند عزيز مي افتادم از دلهره نجات پيدا مي کردم.
برادران و خواهران بدانيد که اين دنيا محل گذر است و شما به اين دنيا دل نبنديد و اگر نعمت بيشتري در اختيارتان هست بهتر است در راه رضاي خدا براي مردم استفاده کنيد تا رستگار شويد.