ای انسانها به هوش باشيد که مرگ شما را در می يابد اگر چه در قصر های سخت استوار پنهان شويد.
فردا روز شهادت و قيامت و امروز عاشورا است / مروری بر وصیت نامه شهید مصطفی باقری

نوید شاهد فارس :
شهید مصطفی باقری در سوم اسفند ماه 1349 در ممسنی دیده به جهان گشود . تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در رشته علوم انسانی گذراند . سپس درس را رها کرد و به جبهه شتافت. وی سرانجام در چهاردهم شهریور ماه 1367 به شهادت رسید. روحش شاد.


( متن وصیت نامه )


گر کسی در دلی گويد تو را از  حال خويش، گوش با درد دل آن عاجز دل ريش کن.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَـئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(218).

ای قلم بنويس و سر افراز باش،
 ای برگ برگ دفتر  تاريخ، بر خود حک کن و بر خود ببال،ای خاطره های هزار هزار تن، در  خود نقش کن اين تصاوير زيبا را و جاودانگی طلب کن، ای زمين آغوش بگشا و دل شاد باش.

 ای آسمان از ستاره سرشار شو که ستاره ای ديگر در  تو جای می گيرد. ای نسيم نوازشگر صبح پيغام آور بودی و اينک پيغام ما را ببر.

اينک بگو که براخترين شقايق دشت،بر فرشی از نور تکيه زده و خرامان و سرمست به ميعاد می رود.

با خود انديشيدم حالا که روزهای عمر من يکی پس از ديگری چون ابر می گريزند و ديگر بر نمي گردند، به خود آمده و ثمری داشته باشم و ره توشه ای ببندم.

ديدم موقعی است که حسين انسانها را صدا می زند و آنها را به ياری می طلبد.
يکه و تنها در ميدان ...

 آيا هيچ غيرت و جوانمردی و شرف و انسانيت قبول می کند که سرور  جوانان بهشت و اشراف اولاد آدم فرزند 6 ماهه اش را به ميدان بياورد و ما برجای نشسته باشيم؟
فرزندان حسين در ميدان به خاک و خون در غلتند و زينب به اسارت برود و ما بر اين دنيای مادی دل بسته و در رختخواب ذلت و خواری بميريم.

به دين و مذهب و انسانيتم گران آمد که ساکت باشم، فکر هجرت و ياری حسين لحظه های  آرامش را از من سلب کرده بود، بالاخره تصميم گرفتم که به کاروانيان حسين بپيوندم. اکنون آمده ام با کوله باری از گناه، شرمنده ولی چه کنم؟
انسان بودم و خطا کار و اميد به بخشش خدا و شفاعت حسين (ع) و پيغمبر اکرم و علی (ع) و فاطمه زهرا دارم.

آمده ام تا فردای محشر که هنگامه داوری و حسابرسی است اين امانتی را که به من سپرده شده بود به نحو احسن امانت داری کرده باشم و جوابگوی پيامبر اسلام باشم و بگويم:يامحمد. در  موقعي که دنيای کفر عليه اسلام قيام کرد و فرزندت خمينی (هل من ناصر) سر داد لبيک گفتم و دين تو را ياری نمودم.

ای انسانها به هوش باشيد که مرگ شما را در می يابد اگر چه در قصر های سخت استوار  پنهان شويد. فردا روز شهادت و قيامت و امروز عاشورا است و اين سرزمين کربلاست. امروز روز آزمايش انسانهاست و حسين انسانهای به کوه رفته و پخته شده را می خواهد، حسين مردی مردمی  می خواهد و چه ذليلند مردمی که منتظر نشسته اند تا جهان را فساد بگيرد و ظهور قائم آل محمد (عج)صورت گيرد و نظارهگر صحنه های مبارزه حق عليه باطل باشند.

چقدر  سنگين است مسئوليت انسان بودن، من درس و بحث را رها کرده ام و گفتم بس است تا کی سکوت؟ در کودکی پستی در جوانی مستی در  پيری سستی پس کی خدا پرستی؟

تا کی بنشينيم تا مردان خدا يکی پس از ديگری به شهادت برسند، اگر خواستيد برای من گريه کنيد، بخاطر مظلوميت حسين(ع) و زحمات و مصيبتهای حضرت زينب گريه کنيد.

از همه خويشان،اقوام و آشنايان حلاليت مي طلبم، اگر کسی از من ناراحتی دارد مرا ببخشد،
بدنم رادر  بهشت زهرا در کنار پيکر پاک ديگر شهيدان حق،به خاک بسپاريد.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده