خدايا حق شهيدانى را كه جسد مطهرشان هنوز در جبهه هاى غرب و جنوب مانده را بر ما حلال كن
بسم الله الرحمن الرحيم
ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم كافرين.
بار پروردگارا بما صبر و استوارى بخش و ما را ثابت قدم گردان و بر شكست كافران يارى فرما.
سلام بر محمد (ص) روشنگر و هدايت كننده و آورنده دين مبين اسلام. سلام بر حسين (ع) شهيد كربلا كه با نثار خون خود دين خدا را يارى فرمود. سلام بر مهدى (عج) امام عصر و زمان منجى عالم بشريت و در هم كوبنده ستمگران و ظالمان و كفار .
سلام بر نايب بر حق مهدى عج رهبر انقلاب اسلامى ايران امام خمينى. سلام بر رهبرى كه نداى هل من ناصر ينصرنى حسين را لبيك گفت.
بار خدايا تو را سپاسگزارم كه مرا در مقطعى از زمان قرار دادى در زمانى که جهل و فساد، نادانى، بى ايمانى، بدبختى و بيچارگى عالم را فرا گرفته و در اين موقع جرقه اى و نورى از حق شروع شد و روشنگرى پرداخت.
جرقه اى كه پس از سال هاى سياه از پس ابرهاى تيره پليدى و بى عفتى و فساد و جهل و نادانى طلوع نموده. جرقه اى كه از كشور ما شروع شد. انقلابى اسلامى به رهبرى امام خمينى.
انقلابى كه مردم را آگاه و بر عليه ظلم و فساد و ستمگران آگاه كرد.
خدايا تو را شكر گزارم كه مرا در اين زمان قراردادى. بارالهى تو را شكر گزارم كه مرا توانم دادى كه بتوانم براى يارى دين تو بر همه علایق دنيايى غلبه كنم و در جبهه هاى حق بر عليه باطل شركت كنم.
خدايا حق شهيدانى همچون بهشتى و رجايى و باهنر را بر ما حلال كن.
خدايا حق شهيدانى را كه جسد مطهرشان هنوز در جبهه هاى غرب و جنوب مانده را بر ما حلال كن.
پدر و مادر عزيزم، از اينكه مدتى در اين دنيا مزاحمتان بودم و هميشه شما را ناراحت مى كردم معذرت مى خواهم و اميدوارم كه مرا ببخشيد و حلالم كنيد.
مادر عزيز از اينكه شما را ناراحت مى كردم معذرت مى خواهم و اميدوارم كه حلالم كنيد. از همه برايم حلاليت بطلبيد.
برايم روزه و نماز بگيريد. از كسى طلبى ندارم و به كسى بدهكار نيستم.
پدر و مادر عزيزم ، هيچوقت دست از يارى اسلام و رهبر انقلاب برنداريد.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
سرباز حقیر اسلام
هاشم مصطفائی
هاشم مصطفائی بیستم تیر ماه سال 1344 در خانواده ای فرهنگی در شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان به دنیا آمد.
پدرش آقا عبدالله مصطفائی معلم بود و به تعلیم و تربیت دانش آموزان و آینده سازان مملکت اشتغال داشت. همان دانش آموزانی که به سربازان رشید اسلام و انقلاب و فدائیان حضرت امام خمینی (ره) در جبهه های حق علیه باطل تبدیل شدند.
پدر و مادر هاشم، از اعتقادات عمیق دینی و معنوی برخوردار بودند و در کنار توجه به مسائل تربیتی فرهنگی و اخلاقی، به شدت بر روحیات معنوی و اعتقادی اعضای خانواده از جمله هاشم، حساسیت بسیار داشتند.
هاشم، سال 1351 وارد دبستان شد و به واسطه تعلیمات پدر، سال های درس و مدرسه را با نمرات عالی پشت سر گذاشت و تا مقطع سوم متوسطه ادامه تحصیل داد.
دوران تحصیلات راهنمایی و متوسطه هاشم همزمان بود با سال های انقلاب و مبارزات انقلابی مردم همدان و تویسرکان با رژیم شاهنشاهی، که او و همکلاسی هایش نیز با تمام توان و شور آزادی و آزادگی که در روح و جان خود داشتند، همپای جوانان و زنان و مردان انقلابی، تا لحظه پیروزی به مبارزه و فعالیت های انقلابی پرداختند.
انقلاب اسلامی ایران، از نوجوانان آن روزگار از جمله هاشم، مردانی استوار و مجاهدانی جان بر کف ساخته بود و این آمادگی موجب شد تا با آغاز هشت سال دفاع مقدس، لشگریان عظیم امام خمینی، به جبهه های نبرد گسیل شوند.
هاشم همراه با تنی چند از همکلاسی های خود در قالب نیروی داوطلب بسیجی به جبهه های نبرد شتافت و در عملیات های متعدد شرکت کرد و حماسه ها آفرید.
دومین سال جنگ بود که روح بلند و ملکوتی هاشم، از شلمچه، کربلای گلگون ایران به سوی سرور و سالار شهیدان به پرواز درآمد و در 25 مرداد ماه سال 1361 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به مقام والای شهادت نائل آمد.
پیکر پاک و مطهرش تا مدت ها در همان منطقه عملیاتی باقی ماند تا با تلاش همرزمانش به پشت جبهه منتقل و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
برادر هاشم، وحید مصطفائی نیز چهار سال بعد در منطقه عملیاتی اروند رود به شهادت رسید.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.
در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: بار خدايا تو را سپاسگزارم كه مرا در مقطعى از زمان قرار دادى در زمانى که جهل و فساد، نادانى، بى ايمانى، بدبختى و بيچارگى عالم را فرا گرفته و در اين موقع جرقه اى و نورى از حق شروع شد و روشنگرى پرداخت.
جرقه اى كه پس از سال هاى سياه از پس ابرهاى تيره پليدى و بى عفتى و فساد و جهل و نادانى طلوع نموده. جرقه اى كه از كشور ما شروع شد. انقلابى اسلامى به رهبرى امام خمينى.
انقلابى كه مردم را آگاه و بر عليه ظلم و فساد و ستمگران آگاه كرد.