«دستمال سرخ» گمنام جبهه های غرب
علی تیموری اول فروردین سال 1340 در روستای "بابا پیرعلی" شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان و در خانواده ای مذهبی، معتقد و کشاورز به دنیا آمد. با توجه به فضای معنوی خانواده، از کودکی با قرآن و اهل بیت پیامبر(ص) مأنوس شد و در مکتب آل الله پرورش یافت.
تحصیلات ابتدایی خود را در روستای باباپیر علی به پایان رساند و پس از آن به دلیل مشکلات مالی و کمبود امکانات همراه با برادر خود روانه تهران شدند و تحت سرپرستی برادر بزرگترشان تحصیلات خود را ادامه دادند.
علاوه بر تحصیل به فعالیت های مذهبی مشغول شد و با تاسیس هیات حسینی در منطقه «شمیران نو» و یکی از بهترین هیات های مذهبی آن محل را تاسیس کرد و در عین حال با تلاش فراوان به یکی از قاریان خوش صدای قرآن نیز تبدیل شد.
حضور در پایتخت باعث نزدیکی بیشتر او و دوستانش با جریان انقلاب شد و به طور گسترده همراه با برادر و دوستانش به فعالیت های انقلابی پرداختند و در این راه تلاش های بسیار کردند.
حضور مستمر در تظاهرات و مبارزه با طاغوت در قالب گروه های خود جوش مردمی و سازماندهی اعتراضات مردمی و دانش آموزی در محلات و مدارس از جمله کارهای علی تیموری به همراه دوستانش بود.
مدرک دیپلم خود در رشته ریاضی را اخذ کرده بود که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و نسیم نوبهار انقلاب وزیدن گرفت.
جسارت و شجاعت علی از همان نوجوانی زبان زد خاص و عام بود و برنامه های عملیاتی او هیچگاه با شکست و حادثه غیر منتظره روبرو نشد.
با پیوستن به نیروهای انقلاب و کمیته های مردمی، نقش قابل ملاحظهای در پیاده کردن حکومت اسلامی در ایران ایفا کرد.
بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی با اینکه دوست داشت تحصیلاتش را ادامه دهد اما به فرمان امام خمینی (ره) لبیک گفت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تهران درآمد.
در این مقطع از زندگی خود مثل دوران مبارزه با طاغوت, تمام وقت در حال انجام ماموریت های سپاه بود. با ایجاد جنگ داخلی در کردستان که توسط گروهک های ضد انقلاب به وجود آمده بود به کردستان رفت و در مقابل ضد انقلاب با تمام توان ایستادگی کرد.
حضور جوانان غیرتمندی چون علی تیموری, بزرگترین توطئه دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران را در ایجاد جنگ داخلی در کشور و تجزیه بخشهایی از آن که قبل از جنگ تحمیلی صورت گرفت را نقش بر آب کرد.
علی تیموری جوان شجاع و دلاور ایران اسلامی در آن دوران به واسطه آشنایی با اصغر وصالی به گروه نام آشنای «دستمال سرخ ها» پیوست و یکی از تاثیرگذارترین نیروهای مبارز در مناطق نا امن غرب کشور شد و دست راست اصغر وصالی شد تا جایی که وصالی او را به عنوان ذخیره فرماندهی دستمال سرخ ها بر می شمرد.
شناسایی مناطق نا امن با پوشش های مختلف از جمله راننده بیابان، فرماندهی گروه های مسلح چریکی، طراحی عملیات های مختلف نا منظم و اجرای عملیات های رزمی و عملیاتی در مناطق سر پل ذهاب، بانه، مریوان و کوهستان های غرب کشور از جمله فعالیت های علی تیموری در سال های نا امنی در منطقه کردستان بود.
علی تیموری با تجارب ارزشمندی که داشت در مقطعی از سال های دفاع مقدس به فرماندهی گروهان سوم گردان 156 لشکر32 انصارالحسین(ع) نیز منصوب شد.
مجاهد دلیر جبهه های غرب و عارف شب های تاریک جبهه های نبرد، سرانجام پس از سال ها مبارزه در راه خدا و خدمت به اسلام و انقلاب، پنجم شهریور ماه 1360 در منطقه عملیاتی «بانسیران» مورد اصابت گلوله توپ قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان گیلانغرب به علت شدت جراحات به شهادت رسید.
پیکر پاک و مطهر شهید علی تیموری در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد تا زیارتگاه عاشقان و دلدادگان باشد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
در قسمتی از وصیتنامه شهید آمده است: شیرانی که در صحنههای نبرد، کربلای خوزستان و کردستان را در نوردیدند و سرانجام در مصاف مردانه با خصم، سرکرده ظلم و استکبار در جبهه خوزستان، کردستان به زانو درآوردند، در میعادگاهشان با صالحین خدا در کنار شهر جاودانه های ایثار به ملاقات نشستند، باید که به پایمردیشان شهادت داد، باید که لوح آزادگی و شرافت را با خون این عزیزان منقش کرد.
این سلحشوران علوی, شیران غرنده در عاشورای پاوه بودند تا کربلای جنوب، هر نقطه از وطن سرخ ما زیر پای این مؤمنان راستین به حقارت نشسته است .
این عزیزان پارسایان شب بودند و شیران روز در بیشه شهادت.
مقدس است آن خانواده هایی که چنین فرزندانی را اهدای راه خدا میکنند و باید از این همه منت خدا بر خویش، پروردگارشان را ستایش کنند.