زندگینامه شهید حجت الاسلام احمد هاشمی
احمد هاشمی سوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۹ در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان کبودراهنگ از توابع استان همدان به دنیا آمد. پدرش علی هاشمی از اهالی خوش نام و معتمد شهرستان کبودرآهنگ بود و به رعایت واجبات و شرعیات اهمیت می داد و مادرش حاجیه حلیمه خاتون در تربیت اسلامی و اعتقادی فرزندان خود بسیار کوشا بود. به این جهت، احمد در خانواده ای مملو از عرفان و معنویت پرورش یافت و تربیت شد.
یک ساله بود که پدرش را از دست داد و مادرش در کمال صبر و استقامت احمد را به سر منزل مقصود رساند و در دامان پر مهر خود بزرگ کرد.
از همان سال های کودکی علاقمند به مسائل دینی و رفتارهای اعتقادی بود و ضمن شرکت در مجالس روضه و مدیحه سرایی، سعی می کرد به تقلید از مادرش، نماز بخواند، روزه بگیرد و انجام واجبات دینی را آغاز کند.
سال 1346 تحصیلات خود را آغاز کرد و وارد مدرسه نظامی کبودراهنگ شد و مقطع راهنمایی را در پایگاه شهید نوژه گذراند. برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه راهی همدان شد و در دبیرستان ابن سینا مشغول تحصیل شد.
سال های جوانی و نوجوانی احمد همزمان شد با سال های انقلاب و مبارزه مردم انقلابی همدان با رژیم ستمشاهی. احمد نیز وارد جریان های انقلابی شد و با توجه به روحیه آزادی و آزادگی که داشت با تمام توان به مبارزه با سلطنت پهلوی برخواست.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای ادامه تحصیل وارد حوزه علمیه قم شد و برای ادامه زندگی و رسیدن به اهداف معنوی خود، تحصیل در علوم دینی را برگزید.
با توجه به استعداد و هوش بالایی که داشت سطوح مختلف تحصیل دینی را به سرعت پشت سر گذاشت و با افتخار معمم شد تا در راه اسلام به جهاد علمی و اعتقادی برخیزد.
با شروع جنگ تحمیلی و حمله ناجوانمردانه رژیم بعث عراق به مرزهای ایران، داوطلبانه از سوی حوزه علمیه قم به جبهههای جنگ عزیمت کرد و عاشقانه در عملیاتهای بزرگی چون ثامن الائمه، شکست حصر آبادان، طریق القدس و رمضان شرکت کرد و مناطق عملیاتی مختلف به جهاد در راه خدا پرداخت.
آنقدر در کسوت یک رزمنده شهادت طلب در جبهه ماند تا سرانجام در دهم تیر ماه سال 1365 در عملیات کربلای یک که به منظور آزادی شهر مهران انجام شد، بر اثر اصابت ترکش به مقام رفیع شهادت نائل شد.
در بخشی از وصیتنامه شهید آمده است: ای پروردگار من و ای خالق من با چه زبانی شکرت را به جای آورم که مرا از هیچ ,هستی و وجود عنایت فرمودی و در اقیانوس پر تلاطم زندگی دستم گرفتی ,هدایتم فرمودی و مرا از ظلمتها و هلاکت ها رهانیدی که به ساحل فلاح و رستگاری و آب حیات و ابدیت برسانی. همه اینها از لطف و کرم آن وجود نازنینی که از رگ گردن بر من نزدیکتر است، ای معبود من گر چه من بندهای گناهکار و عاصیم لیک به غیر از درگاه تو جائی ندارم ,اگر نپذیری مرا پس کجا روم ,میدانم که رو سیاهم و گناهکار و مستحق عذاب، اما آخر چطور تحمل توانم کرد عذابت را در حالیکه امید به رحمت بخشش بی پایان تو را دارم و چنگ توسل به حبل ا… المتین چهارده معصوم علیهم السلام زدهام.
به خون پاک شهدا . چقدر شهید احمد هاشمی عاجزانه در وصیت نامه اش از خداوند درخواست عفو و بخشودگی میکرد.وچه ارتباط زیبایی برقرار کرده . خوش به سعادت احمد . ای کاش تمام مردمان این سرزمین امثال بنده که شب چله سال ۱۴۰۱ را با تمام آرامش کنار خانواده ام سپری میکنم .بدانم ۳۵ سال قبل چه عزیزانی باعث این شدند که این لذت به ما برسد . شهید بزرگوارم احمد هاشمی عزیز . خداوند این لطف و مهربانی و این حق آرامش و مهربانی را که شما به ما دادید . بر گردن ما حلال کند . باشد روزی که باز شما شفاعتمان را نزد اربابمان حسین بن علی انجام دهید . شاید بعد از ۳۶ سال کمتر کسی اسمی از تو به زبان بیاورد . ولی من امشب سرگذشت و زندگی نامه ات را خواندم خیلی بهم حس خوبی داد . باز هم ازت متشکرم. حاج احمد هاشمی روحت شاد و یادت گرامی