چهارشنبه, ۱۴ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۱:۲۵
حسینعلی نوری نهم آبان ماه سال 1342 در روستای داق داق آباد شهرستان کبودرآهنگ از توابع استان همدان به دنیا آمد. با تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این نهاد نوپا پیوست و لباس سبز پاسداری از ایران اسلامی را به تن کرد.از اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی روانه جبهه های حق علیه باطل شد و در طول 6 سال حضور مستمر در جبهه های نبرد، در عملیات های متعددی شرکت کرد و در مناطق عملیاتی بارها مجروح شد و تا پای شهادت پیش رفت.سرانجام در عملیات کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و به یاران و همرزمانش پیوست.


حسینعلی نوری نهم آبان ماه سال 1342 در روستای داق داق آباد شهرستان کبودرآهنگ از توابع استان همدان به دنیا آمد.

پدرش کشاورز بود و نیازهای مالی زندگی را به سختی و با کار و تلاش در زمین کشاورزی تامین می کرد. از همان کودکی بسیار پر تلاش و با همت بود و سعی می کرد در کارهای کشاورزی، کمک حال پدر و سایر اعضای خانواده باشد. بسیار صبور، تودار و مهربان بود و به ندرت از نبود امکانات یا وسایل ابتدایی زندگی گله می کرد.

دوران کودکی را پشت سر گذاشت و با شور و اشتیاق فراوان در سال 1349 وارد دبستان شد اما به دلیل کمبود امکانات و وضع مالی نا مناسب مجبور به ترک تحصیل شد و فقط دوران ابتدایی را به پایان رساند.

سال های نوجوانی حسین با دوران مبارزات انقلابی مردم ایران با رژیم ستمشاهی همراه بود و او نیز همراه با دیگر جوانان و نوجوانان، همپای مردم انقلابی استان همدان و شهرستان کبودرآهنگ در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد و از هیچ کمکی برای پیروزی نهضت عظیم مردم انقلابی ایران فروگذار نبود.

با پیروی انقلای اسلامی به کمیته های مردمی پیوست و مشغول کمک به محرومان و خدمت به مردم شد تا گره ای از مشکلات متعدد موجود باز کند و در عین حال همراه با1 دیگر بسیجیان و نیروهای مردمی، بخشی از امنیت جامعه را نیز برقرار نماید.

با تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این نهاد نوپا پیوست و لباس سبز پاسداری از ایران اسلامی را به تن کرد.

از اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی روانه جبهه های حق علیه باطل شد و در طول 6 سال حضور مستمر در جبهه های نبرد، در عملیات های متعددی شرکت کرد و در مناطق عملیاتی بارها مجروح شد و تا پای شهادت پیش رفت.

سال 1361 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج پسری به نام مجید است که از او به یادگار مانده است.

حسین از قدرت بدنی بالایی برخوردار بود و در عین حال بسیار با هوش و با استعداد بود و این امر موجب شد تا آموزش های مقدماتی و تکمیلی را یکی پس از دیگری پست سر گذاشته و بعد از مدت کوتاهی به یکی از مربیان زبده رزمی و عملیاتی تبدیل شد.

فروتنی، اخلاص و استعداد کم نظیر حسین باعث شد تا در مسئولیت های مختلف اطلاعات و عملیات گماشته شود و در نهایت به عنوان مسئول اطلاعات و عملیات لشگر ویژه شهداء منصوب شد.

حسین معلم اخلاق، مربی جنگ و فرماندهی افتاده حال بود که نیروهایش لحظه ای، تحمل دوری و نبودنش را نداشتند چرا که با آن اخلاق حسنه و روی خوشی که همواره با لبخند مذین شده بود بر قلب نیروهایش فرماندهی می کرد.

حسین سرانجام در عملیات کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید و به یاران و همرزمانش پیوست.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

دو کتاب با عنوان های "من شهید می شوم" به همت رضا عنبری و "سربازها به خانه بر نمی گردند" نوشته اصغر فکور، برگرفته از زندگینامه و خاطرات این شهید بزرگوار منتشر شده است.

در بخشی از وصیتنامه وی آمده است: ای خدای بزرگ تو خود شاهد هستی، من عاجزم و ناتوان از اینکه شکر نعمت های تو را بجای آورم و به من توفیق این را عطا فرمودی که به عنوان یک پاسدار اسلام، پاسدار قرآن واقع گردم و در صورتی که من لایق این همه نعمت نبودم.

خدایا توفیق جهاد در راهت نصیبم گردان.

خدایا گرچه من لیاقتش را ندارم و لیکن آرزوی شما را که در قلبم و روحم جا پیدا کرده است و شهادت تنها خواسته من از توست. من شاید واژه شهادت را نشناخته‌ام که من این چنین گستاخانه و بی ادبی از تو طلب آنرا می‌کنم.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده