آخرین اخبار:
کد خبر : ۴۰۴۸۰۷
۱۵:۱۰

۱۳۹۶/۰۳/۳۰
خاطرات شهید والامقام ذبیح الله جوادی پور

خاطراتی از شهید والامقام ذبیح الله جوادی پور/ همه شون فدای امام خمینی!

چهار تا بچّه دیگه هم دارم، همه شون فدای امام!
نویسنده :
بهروز زارعی


دستم را زیر سرش گذاشتم. به بدنش نگاهی انداختم. به نظرم سالم بود. چشم به صورت ذبیح الله دوختم. بعد دولا شدم و او را بوسیدم. آمدیم بیرون. داداش گفت:«عجب طاقتی داشتی! خیال می کردم جنازه پسرت رو ببینی ازحال می ری».

گفتم:«اینا رفتن تا راه کربلا رو باز کنن. این رو می خواستن».

یکی از خانم ها با طعنه ازم پرسید:«حالا که پسرت شهید شده، بازم خمینی رو می خوای».

چشم دواندم بین جمعّیت. لب گزیدن چند نفر و اشاره های چشم و ابروی یک تعداد دیگر را دیدم. بهش جواب دادم:«چهار تا بچّه دیگه هم دارم، همه شون فدای امام! همین الان برن جبهه و شهید بشن، من ناراحت نمی شم».

شهید ذبیح الله جوادی پور

برگرفته از خاطره مادر شهید

منبع : بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان 


گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه